مطالب وبسایت مد وان
-
رمان عطر تلخ
رمان *عطر تلخ* پارت ۱۱
رمان عطر تلخ پارت ۱۱ مامان : ●کیه؟! +منم مامان صحرا ●سلام دورت بگردم خوبی کاشکی قبل اومدن میگفتی برات…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت12
اول نشناختم گفتم جوسکاست بعدگفتم نه بابا امکان نداره…اما انگار خودش بود… من=جوسیکااااااااااا جوسیکا=الیزابت ویلیامو دیدیییمم من=میدونم منم دیدمش جوسیکا=تیشرتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو
رمان برای توپارت 9
پارت نهم من ●الهی قربونت بشم گریه نکن معذرت میخوام الهی دستم بشکنه که تورو زدم سها همینطور هق هق…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزهای پارت ۵
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_پنجم با دیدنش لبخندی زدم و به طرف میزی که نشسته بود قدم برداشتم، مانند همیشه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیـروزهای پارت 4
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_چهارم نزدیک تر شد و با لحنی پر از شیطنت گفت: بازم قرار جدید با مجنون؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان عطر تلخ
رمان *عطر تلخ* پارت ۱۰
آرمان : سریع رفتم داروخانه شبانه روزی یه سرم و یه سری آمپول و قرص گرفتم و اومدم خونه صحرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت11
ویلیام=دوست دارم! باحرفش جیغغغ زدم اونم چ جیغی من=چیییییی؟!!!! یهو ویلیام هول شد سریع دستشو گذاشت رو دهنم و زد…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو
رمان برای تو پارت 8
پارت هشتم ☆آرشا☆ میگم نرو خطرناکه دوباره دستشو بسمتم دراز کرد هی باتوام و صدای جیغ و دوباره بیدار شدن…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۱۵
با تابش نور افتاب به صورتم چشمامو باز کردم یاد موقعیتی که توش بودم افتادم و فوری نگاهی به ساعت…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزه ای پارت 3
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_سوم صفحه ای دیگر از کتاب را ورق زدم و گاز دیگری از سیبی که در…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزه ای پارت 2
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_دوم مردی که در جواب آن همه محبت و عشق پاکش با بیرحمیِ تمام نادیده اش…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو
رمان برای تو پارت هفتم
پارت هفتم بعد دقایقی آرشا در حالی که با گوشی صحبت میکرد وارد هال شد آرشا:باشه قربونت برم قشنگم چشم…
بیشتر بخوانید »