ماه: تیر 1402
-
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۶
تقه ای به در زدم و وارد شدم -سلام سرش تو مانتیور بود همون طور با سر جواب داد..زحمت سر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین
رمان شقیقههای خونین پارت ۵
با شنیدن این حرف، دلارام آرام دستش را پایین آورده و از وَن فاصله گرفت. اهورا وحشتزده خواست به سمتش…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 21
و به من نگاه میکرد.. -کجا میخوایم بریم؟ چمدون و دوباره روی زمین گذاشت، انگار چیزی رو یادش رفته دوباره…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۲
تمام میهمان ها به همراه خانواده به بهشت زهرا رفتند و من برای تنها نبودن هلن نرفتم شالم را از…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۹
سرش پایین بود و حرفی نمیزد…چی داشت بگوید؟ مادر مهیار از انباری بیرون رفت و در را بست _همین جا…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲۷
میدونم خیلی بد باهاش حرف زدم، ولی گناه من چی بود؟ من دلم میخواست یه زندگی اروم با عشقم داشته…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیینه شکسته
رمان آیینه شکسته پارت چهارم
رمان آیینه شکسته پارت چهارم ****** # راوی ماشینش را کنار خانه پارک کرد و از ماشین کرم رنگ و…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین
رمان شقیقههای خونین پارت ۴
چشمانش را در حدقه چرخاند و با وحشت زمزمه کرد: – او…اون…خون مشکیه…خونِ…. . کلامش با رها شدن دلارام روی…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
داستان کوتاه
میگویند کاش تب کنم شاید پرستارم تو باشی کاش زندانی باشم و زندان بانم تو باشی زندان بان که نه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم
رمان بوی گندم جلد دوم پارت سه
تلفن را در دستش جابهجا کرد و همزمان آرش را روی پایش تکان داد _نمیدونم ریحانه جون اصلا چند شبه…
بیشتر بخوانید »