ماه: مهر 1402
-
رمان تو برای او
رمان تو برای او پارت ۱۳
_چیشد؟ صدای ارسلان بود به نردبان کنار در خیره شد آنرا برداشت و روی دیوار تنظیم کرد:از این میریم. فرزانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 45
روز بعد درحالی که موهایش را شانه میزد تصمیم گرفت برای آخرین بار هم که شده کیوان را ببیند و…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۵
پیشانی اش را آرام میبوسد و چشمانش را میبندد… همینطور که چشمانش بسته اس آرام پچ میزند _ببخشید، اون شب…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۴
حق با مهیار بود…..بچه ی کسه دیگری در شکمش بودو او با مرد غریبه درحال فرار کردن بود! ولی کی…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
آدم فضایی کوچولو 🪐
(بچه ها قبل اینکه برید بخونید داستان قشنگمونو سخن نویسنده رو که من باشم مثلا حتما بخونید:🤣 خوب بچه ها…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part29
ملیسا _ شوخی میکنی؟ _ نه بابا جدی میگم باباش زنگ زد به بابام گفت فردا میایم مشهد روز بعدشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت شصت وششم
از حرکت او چشم هایش گشاد شدند اما خودش را جمع کرده و سعی کرد بی تفاوت باشد. _نه ندارم…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۳۶
# پارت ۳۶ همگی دور هم نشسته بودیم و به پیشنهاد شروین قرار بود بازی کنیم. مانلیا بطری را وسط…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت پنجاه و دو
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_پنجاه و دو 《راوی》 به تصویر خودش در آینه خیره شد… چشمان سبزش را که این روزها…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 10
استرس سام نشان میداد زیاد در وضعیت خوبی قرار ندارند! بی توجه نگاهی در سالن انداخت در عرض چند ثانیه…
بیشتر بخوانید »