لقب اشتباهی که به تو دادم part 7
Part_7
لقب اشتباهی که به تو دادم
# زمان حال
# (سال 2023 مکان :نامشخص(…) )
از انجا خارج شد دیگر تحمل بیمارستان را نداشت بوی الکل صدای بیماران و دکترا بدجور روی اعصابش بود عمل عشقش تمام شده بود ولی نزدیک دوهفته هست که بیهوشه یعنی امیدی هست با احساس بالا امدن محتویات معده اش با سرعت خود را به جدول کنار خیابان رساند و هوق زد بجز اب زرد چیزی بالا نیاورد و اونم به لطف سِرم ها بود به اطرافش نگاهی انداخت و خوشحال شد که کسی نیست حدود دوهفته بود که مدام بالا میاورد به اون فکر بی سرو تهش خاطمه داد ولی برای اطمینان باید یه بیبی چک بخرد. با صدای زنگ گوشی اش به هوای بیمارستان دلش شور زد و سریع گوشی را از کیفش در اورد با دیدن شماره ی ناشناس اهی کشید
+_بفرماید
صدای زمخت و خشنی از پشت تلفن امد و دخترک را سردرگم کرد
_سلام خانم دارا؟
خیلی سعی کردی که صدایش نلرزد ولی
+_خودم هستم
مرد صدایش را صاف کرد و
_ خوبه من ارش پارسا هست وکیل اقا اردوان
دخترک به خود لرزید و نفس هایش تند شد مگر در زندان نبود از او چه میخواست مرد حال دخترک را فهمید با لحنی ارام
_نگران هیچی نباشید ، باید این خبر را به شما میرساندم ولی پشت تلفن نمیشه مایلید که در یک کافه قرار بزاریم برای گفت و گو
نفس حبس شده اش را رها کرد
+_ بله حتما، لطفا وقتی مکان مشخص شد لوکیشن بفرستید
و بایه خدافظی سر سری تلفن را قط کرد با نبود ان دو مرد کل کارا سرش افتاده بود چطوری باید یه باند بزرگ را اداره کند؟
سوار ماشین شد و با حالی خراب به سمت داروخانه کنار بیمارستان رفت
حدود 5 مین بود که فقط اشک میریخت و خیره ی بیبی چک بود چی میدید شاید اشتباهی شده ولی ان بیبی چک دستش سومین بیبی چک بود
خوب بود ولی کوتاه بود
مثبت بود؟
هوم
دوروز دیگه مدرسه های ما باز میشن توی دبی دنبال کاراشم دیگه دیر به دیر یا کوتاه میدم 🙍🏻♀️🤦🏻♀️ بدبخت شدم امسال سال اخرمه باید خیلی بخونم 🙂🗡️
من کلا خیلی خرخون بودم🤣الانم هستم
یکسره دستم کتاب بود فقط🫠
وای منم ولی اینجا کلا یکم متفاوته
کلاسامون ایرانی ولی زبانم خارجیه
کوتاه بود
هوم متاسفانه