رمان انتقام خون

رمان انتقام خون پارت ۱۴

4.1
(122)

با لحن آرامی می‌گوید

سرهنگ_چرا آنقدر حرص داری دختر………………..میدونم داغداری اما اتفاقیه که افتاده،کاریش هم نمیشه کرد

پر از خشم دستانم را بر روی میزش می‌گذارم و کمی به جلو خم میشوم

_چرا این اتفاق‌ها فقط برای خانواده من میافته؟………………………فکر کردی نمیدونم خانواده خودت با اسکورت مامورهای نظامی میرن و میان بعد خانواده منو از توی خونه میارن توی اون عمارت نحس و شما نمیفهمید

هوف کلافه‌ای می‌کشد که پوزخندی میزنم

_آخی……………..غیرتی شدی اسم خانوادت رو اوردم؟…………..وقتی مادر و خواهر حامله منو با کتک تا اونجا آوردن غیرتت کجا بود سرهنگ؟

(پ.ن:غیرتش توی باسن محترم خر بوده دخترم انقدر حرص نخور پیر میشی آرمان دیگه نمیاد تو رو بگیرها😜)

کمی مکث میکند

سرهنگ_همه چیز تحت کنترل نیروهای ما بود و قرار نبود اتفاقی برای خانوادت بیافته،هیچ کس نفهمید که اون لحظه چه اتفاقی افتاد و توی یه لحظه همشون رو زدن،بعد از بیهوش شدن تو هم همشون دستگیر شدن

قدم به قدم از میزش دور می‌شوم

_میدونی چیه سرهنگ………..همیشه کنترل همه چیز دست شما بوده و هیج وقت نفهمیدین که چجوری خانوادم رو کشتن……….‌‌‌‌‌…………………قرارم نبود که پسر تو هلن رو بکشه………..‌……..خانواده من مردن،پسر تو ارتقاع پست گرفت

دهان برای گفتن حرفی باز می‌کند که نمی‌گذارم و درحالی که کنار در ایستاده‌ام می‌گویم

_میخوام ببینمش

متعجب می‌پرسد

سرهنگ_کیو؟

کوتاه جواب میدهم

_رایانو

سری تکان می‌دهد

سرهنگ_توی اتاق بازجویی،داره بازجویی میشه،هماهنگ میکنم بری ببینیش

بیحرف از اتاق خارج میشوم

به سمت پله ها میروم

بیخیال آسانسور میشوم و پله ها را آرام آرام طی میکنم

حس سنگینی که بر روی قلبم حس میکنم بیشتر از می‌شود

روبه‌روی اتاق بازجویی می‌ایستم و با چند نفس عمیق خود را آرام میکنم

به سربازی که کنار در ایستاده اشاره میزنم تا در را باز کند

در که باز می‌شود با قدم های آرام وارد میشوم

درون اتاق آرمان روبه‌روی رایان نشسته و درحال صحبت بودند اما با شنیدن صدای در نگاهشان به سمت من میچرخد

اما نگاه خبره من از پوزخند حال بهم زن رایان جدا نمی‌شود

در همان حالت آرمان را مخاطب قرار میدهم

_برو بیرون

نگاهش را بین من و رایان می‌چرخاند و بی‌حرف از اتاق بیرون می‌رود

با قدم های آرام به سمت میز میروم و بر روی صندلی روبه‌رویی‌اش جای میگیرم

نمیدانم چه چیزی در چهره‌ام می‌بیند که پوزخندش پررنگ تر میشود

دستهایم را روی میز در هم قفل میکنم

با همان نیشخند لعنتی و با لحن پر تمسخری می‌گوید

رایان_تسلیت میگم لیدی……………..پرونده رو شما قراره پیگیری کنی؟

خیره به آبی‌های براقش با خود فکر میکنم که رنگ آبی تا چه حد می‌تواند نفرت‌انگیز باشد

_خیلی بی وجودی………………من نه باتو، نه با آدمای این اداره هیچ کاری ندارم،الانم اینجام که فقط یه سوال ازت بپرسم

رایان_شما جون بخواه،دو دستی تقدیم میکنیم

چهره‌ام سخن درهم می‌شود و با کمی مکث می‌گویم

_کی منو لو داد؟…………….از کجا اون‌همه اطلاعات به دست آوردی؟

انتظار هر چیزی را دارم جز حرفی که می‌زند

رایان_ساما……………آخ ببخشید………………آقا آرمانتون……………همه اطلاعات رو اون بهم داد،من فقط بهت شک کرده بودم

مبهوت نگاهش میکنم

دلم میخواست مقصر نبودن آرمان را در قتل هلن باور کنم امابا این حرفش مهر تایید می‌زند بر تمام شک هایم

به نظرتون در ادامه چه اتفاقی میافته؟
انرژیهاتون افتاده ها😉

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا : 122

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Ghazale hamdi

غزل نویسنده رمان های دیازپام & قانون عشق🦋 کاربر وبسایت رمان وان🦋
اشتراک در
اطلاع از
guest
174 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا ✍️
9 ماه قبل

حس میکنم آرمان گناهکار نیست حالا هر جور دوست داری ذهن ما رو خراب کن نویسنده جان😂🤦🏻‍♀️

خیلی دوست دارم بدونم انگیزه رایان چی بوده و به چه دلیل دست به چنین قتل هایی زده

از بابای آرمان هم اصلا خوشم نمیاد انگار بلانسبت آدم مرغ مرده انقدر بی تفاوته اَه😑

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

خدایی نقش منفی نیست حتی مثل امیر هم خاکستری نیست 😂

پارت جدید بوی گندم رو فرستادم حتما بخونیدش دوستان😊

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

خب بله دیگه با قلم قشنگت یه کاری کردی بد به دلم نشست😂

ادمین خیلی دیر آنلاین میشه هوففف😤

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

لیلا نفس عمیق بکش🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خب حرصم گرفته🙄🙄

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

منم یه وقتایی حرصم میگیره😂😂😂
الان چون تازه پارت بعد رو فرستادم به نقطه ی حرص خوردن نرسیدم😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

من ساعت یک و نیم دو فرستادم🤢

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

تا شب تایید میکنه ان شالا😂😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

وایی نه من الان میخوام😥😥

نمیدونم چرا با اینکه بارها خوندمش ولی رو سایت که میاد با ذوق و شوق بیشتری میخونمش🤦🏻‍♀️

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

دیوونه شدی خواهرم دلیلش واضضحه کاملا😂😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

ببند🤐🤐🤧🤧

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

کاش تو ادمین سایت بودی ستی 🤣😃

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

آره واقعا🤣🤪🤪
برم به قادر پیشنهاد بدم؟؟🤪🤪🤪🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

وای نه الان میاد با آسفالت یکیت میکنه بعد بیا نمیشه جمعت کرد😂

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

😂 😂

Fateme
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

دقیقا منم روزی دو سه تا پارت میزارم تا رمانم طرفدارشو پیدا کنه بعد یه پارت گذاری ثابت انتخاب کنم اما متاسفانه ادمین برای هر پارت حداقل چهار ساعتی طول میده

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

دروغ میگه رایان عوضی

لیکاوا
لیکاوا
9 ماه قبل

سامان؟
لطفا تند تند پارت بزار🙏
عالی بود❤

لیکاوا
لیکاوا
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

عا آره یادم رفته بود 😁

sety ღ
9 ماه قبل

چقدر کثافته این رایان🤬🤬🤬

تارا فرهادی
9 ماه قبل

ااای چقدر حرص خوردم سر این پارت😬

آفرین غزاله جون‌ عالی جلو رفتی❤️😘

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

عزیزان نویسنده از نویسنده غرامت خبر دارین؟چرا پارت نمیده؟

لیلا ✍️
پاسخ به  خواننده رمان
9 ماه قبل

والا نه فکر کنم یا رفته مسافرت یا در حال تایپ رمانه منم دلم واسش تنگ شده معلوم نیست کجاست😔

نازی‌ام نیست هوففف دلم ترکید😟🤒🤕

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

منم دلم واسه نازی تنگ شده😕😕😕
نیست یکم خجالتش بدم بخندم😂🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

اوهوم نگرانش شدم آخه جوری بود که تو سالن آرایشی موقعی که میخواست عروس بشه میومد تو سایت حالا چیشده که😟😟

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

امیدوارم با شوهرش انقدر مشغول کارای خاک بر سری شده مارو یادش رفته😂😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خدا از دهنت بشنوه😂😂

ولی خودمونیما مگه تراکتورن یکسره…🤐🤐

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

دوست ندارم به چیزای منفی فک کنم🤣🤣🤣
بهترین چیزم همین کارای خاک بر سریه🤣🤣🤣
تازه نازی این همه سال امیر علی رو تو خماری نگه داشته بود😂
بنده خدا هر بلایی سر نازی بیاره حقشه🤣🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

وای تو دیگه داری خطرناک میشی

من اصلا رو مود افسردگیم از یه طرف بوی گندم رو تایپ میکنم بغضم میگیره از اونطرفم رمان با سقوط دستهای ما رو خوندم وای خیلی غمگینه خودآزاری هم دارم قبلا چند بار خوندمش یعنی الان قابلیت اینو دارم سایت رو به آتیش بکشم🤣

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

🤦‍♀️منم هر وقت بوی گندم رو میخونم یه ساعت خیره به دیوار فوش میدم 🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

وای پس فکر کنم سر این پارت میای شمال منو خفه میکنی🤣🤦🏻‍♀️

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

لیلا بخدا اگه نویسنده این رمان تو نبودی نمیخوندمش🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
متنفرم از این رمانایی که بخاطر توهم خیانت و عدم اعتماد از هم جدا میشن🤦‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

🤣
منم🗡

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

فعلا که جدا نشدن بعدشم این رمان سر درازی داره فقط حول محور همین موضوع نمیچرخه ستی بانو

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

منظورم از جدا شدن رفتن گندم و برخوردای امیر و ایناست
کلن وقتی بین شخصیت ها خراب شه از نظر من میشه جدا شدن🤣🤦‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

🗡🗡🗡
لیلا من خیلی ازت فاصله دارم ولی اگه دیدم اتفاق بدی تو پارت افتاده ستی رو میفرستم سراغتااا🗡🗡🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

یه جوری میگی انگار من دم خونه شونم🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خوبه هیچکس گیلانی نیست😂

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

زهر مار😂

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

خواهر منم اینجوری شده😐😐😐

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

و منی که هر لحظه دارم قر میدم و یکدفعه وسط قر دادن دلم میخواد گریه کنم بعد دوباره بخندم🤣🤣🤣🙄

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

منم اینجوریم🤣
ضحی کمتر از یه ماه دیگه باید انتخاب رشته کنم و نمیدونم چی از آینده و شغلم میخوام و این بدهههه

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خیلی بده🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

من مامانم کلا رو درس خوندم و اینا گیر نیست ولی الان گیر داده انقدر ول نچرخ برو یه چیزی یاد بگیر فلان کن بیسار کن🤣🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
دارم دییوننه میشم کم کم🤣😐

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

🤣🤣🤣
من مامانم رو درس گیره رو بقیه چیزا نیست
مثلا من بستکبال و دف رو به انخاب خودم رفتم

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

میخوام برم شنا ولی تو این گرما حس بیرون رفتن از در خونه نیست🤣🤣🤣🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

Fateme
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

منم انتخاب رشته دارم و درواقع هیچی نمیدونم راجب خودم و رشته ی مورد علاقه ام😂😂💔

sety ღ
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

چند سالته؟؟

Fateme
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

۱۵

Fateme
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

شما چطور؟

sety ღ
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

من 18😁

Fateme
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

چه رشته ی تحصیلی؟

sety ღ
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

ریاضی

sety ღ
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

قدر الانت رو بدون بین چهار تا رشته انتخاب میکنی میری پی کارت🤣🤣

Fateme
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

😂😂🥲

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

غزل یکم شاد و خوش بنویس حالت بهتر میشه🙂🙂

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

غزل ناراحت نشیا ولی مرض داری با غم شروعش کنی؟؟😐🤦‍♀️🤣

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

بپر برو چند ماه بعد بعد فلش بک بزن به غماشون برسیم🤣🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

مثل آرش بی مادر شدیم😭😭

Newsha ☆
Ariana
9 ماه قبل

لیلا با یه اکانت جدید میشه ادامه ی رمان رو گذاشت به نظرت؟😭🤦🏻‍♀️

sety ღ
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

یه نفس عمیق بکش نیوش😂

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

حالم خیلی بده ستی دارم میمیرم از نگرانی

sety ღ
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

نگران چی هستی نیوش؟؟
فوقش به ادمین پیام میدی با یه اکانت دیگه میذاری

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

یعنی میشه به نظرت؟می‌خواستم برای شب پارت بذارم من.الان یه اکانت دیگه درست کنم بزنم قلب بنفش پارت هجده تایید میشه نه؟

sety ღ
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

فک کنم تایید کنه😁

Fateme
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

فک میکنم بشه درخواست رمز دوباره داد یعنی اگر بزنید روی رمز را فراموش کردم (یه همچین چیزی)دوباره بهتون رمز بده

لیلا ✍️
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

آره عزیزم فکر کنم بشه ولی میتونی اکانتت رو برگردونیا برو تو گوگل کروم بخش گذرواژه‌ها شاید رمزت رو ذخیره کرده باشی اگه نه میتونی دوباره درخواست رمز بدی

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

درخواست دادم برام نمیفرسته😭
رفتم از شانس خوبم سیو نکردمش😭💔

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

نیوش جان با یه اکانت دیگه هم تایید میشه
رمان پوراندخت پارت اولش با اکانت لادن فرستاده شد پارت های بعدش با اکانت من مشکلی پیش نمیاد عزیزم🙂

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

وای جدییی؟خدا خیرت بده ضحی جونم مرسیی🥺❤

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

بله مشکلی نیست نیوشا گلی🤣
استرس نداشته باش آنقدر دختر خوووب🤣

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

🥺😂❤

لیلا ✍️
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

ای بابا چی بگم…بهتره یه اکانت دیگه درست کنی

sety ღ
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

نیوش شل کن یکم😂😂😂
یه نفس عمیق بکش و ریلکس به کارات ادامه بده
خوددت رو انقدر اذیت نکن
فوقش یه هفته دیگه پارت بعد رو میدی😁😂

Newsha ☆
Ariana
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

یه اکانت دیگه درست میکنم امشب😅😂
اینطور که ضحی گفت یه کم دلم گرم شد😁

sety ღ
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

آفرین دختر خوب😁

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ariana
9 ماه قبل

🤣🤣
میخوای باز خودت برو رمان پوراندخت پارت یک رو ببین . یه اکانت دیگه هست . اکانت من نیست..

Fateme
9 ماه قبل

دوستان به رمان من هم(بخاطر تو)سر بزنید🙏💚

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

چشم فاطمه ژون🤣
به خدا آنقدر کار رو سرم ریخته پارت جدید کوچه باغ هم نخوندم🙄🤣
( خطر مرگ توسط لیلا🤣)

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

خطر مرگ رو حق گفتی🤣🤣🤣🤣

Fateme
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

❤️
😂

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

من به این نحیفی ظریفی آخه زورم به تو میرسه

آخخخخخ دلم میخواد دونه دونه اون چتری‌های خوشگلتو از ریشه بکنم

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

لیلا خیلی خشن شدی🤣🤦‍♀️
امیر روت تاثیر گذاشته🤣🤦‍♀️🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

هعی خواهر امان از رفیق ناباب هعی😒🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  Fateme
9 ماه قبل

باشه عزیزم☺

Fateme
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

مرسیی

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

عزیزان این صحبتی که الان میکنم شاید فکر کنید روانیم ولی خب حالا
بعضی موقع ها با صدای بلند تو خونه صدای بز در میارم 🤣🤣
لادن هم به حالم تاسف میخوره🤣🤣🤣🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

ضحی من یه مدت صدای عر عر خر در میاوردم🤣🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

بعععع🤣🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

🤣 🤦‍♀️ 🤦‍♀️ 🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

اینم وضعیت نویسنده‌های کشورمون😶

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

🤣 🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خب بچه‌ها پاشید برید خونه‌هاتون نه به اون موقع که نیستین نه الان که اصلا از رو سایت تکون نمیخورین پاشین پاشین تا خودم نیومدم

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

🤣 🤣 بده همه باهم آنیم؟؟؟😁😂

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

لیلا کاری نکن باز برم گم و گور بشمااا🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

شوگر مامی عزیزممم کجای دقیقا کجاییی
( نمیگم تو بی من کجایی چون من قصد ندارم تو اتاقشون و ….. رو مشاهده کنم🤣🤣🤣)

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

ضحی تو از منم بد تری🤣🤣🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

تازه فهمیدی؟🤣
من تو مدرسه معروفم به منوچ منحرف یا منوچ شوخ طبع🤣🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

حالا چرا منوچ؟؟؟

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

قضیه اش مفصله ولی خب بدون که من و دوستم برای هم اسم گذاشتیم🤣
اسم اون ملینا بهش میگیم قلی
به منم میگن منوچ 🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

بله مهارتت تو اسم گذاشتن کاملا واضحه🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

نفرمایید گلم🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

واییی خداااا از دست تو دختر🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

نه نه ممنونم نیازی نیست از جاتون بلند شید من به همون دست زدن نشسته هم اکتفا کردم🤣🤣🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

اعتماد به سقفوووو😑😑😑🤣🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

پس چی🤣
نگاه استیل گنگووو🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

sety ღ
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
9 ماه قبل

جوووون بابا🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

ژونننن🤣🤣

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

لیلا جون هستی اینجا باهات حرف دارم

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

چه به موقع اومدم من😊
جان بفرما😍

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

لیلا جون راستش من یه دوست دارم اسمش آریاناست تقریبا همسن خودم و بعد باران صمیمی ترین دوستمه میشه گفت دو سال پیش با یه پسری بوده و بهش خیانت میکنه بعد اون میشه گفت تقریبا مثل باران میشه اما به دلیل اینکه خانواده‌ی خیلی سختگیری داشته طرز لباس پوشیدنشه هنوزم اوکیه ولی تا دلت بخواد با پسرای دیگه وارد رابطه میشه ولی امسال با یه پسری به اسم ایمان که تازه ۱۹ سالش شده وارد رابطه میشه که به گفته ی خودش عاشقشه ولی من مطمئنم بودم که هوسه و اینم مثل بقیه است اینقدر نصیحتش میکردم دیگه زبونم مو در آورده بود و به خاطر اینکاراش چن بار به چوخ دادمون توی مدرسه حتی وقتی با ایمان بوده با پسرای دیگه هم بوده تا وقتی که ایمان میفهمه و خیلی آدمای دلشکسته و عاشق و در میاره و خلاصه آریانا بخاطرش با همشون کات میکنه و حتی چند بار باهاش با ماشین بیرون میره و من چقد از استرس میمردم میگفتم بلایی سرش نیاره که تا همین دیروز کلا راجب همون مسائلی که واقعا خجالت میکشم در موردش بگم حرف نزده ولی امروز آریانا پیاماشو می‌فرسته برام که باید بهم عکسشو بدی واای که نگم برات چقد حالم بد شدو عصبانی شدم الان کپی پیامم رو که به آریانا گفتم میزارم واقعا دیگه نمیکشم یه جا باران یه جا آریانا به نظرت تند نرفتم ولی واقعا حرف دلم کمکم کن بتونم یه کاری کنم دست از این کارهاش برداره و اینم بگم که آریانا خیلی به من وابسته. است و تنها تنبیهی که میتونم برای آریانا در نظر بگیرم اینکه ولش کنم تا دست از این کارهاش برداره و بگه دیگه با هیچ پسری وارد رابطه نمیشم (وااااای آریانا آریانا بگیرمت جررت میدم سگ خر گاو نفهم واااای موهاتو از ریشه میکنم آخر به حرفم رسیدی آخه چقدر من باید به شما بگم وقتی همه بلایی سرتون اومد آدم شین اگه یه بلایی سرت می‌آورد چه خاکی تو سرت میشد من چقد به تو لعنتی گفتم گفتی نه مثل بقیه نیس آخر با همین کارات به چوخ میری مامان بدبختت چیکارایی که برات نکرد که فقط آدم شی ولی واقعا توی بی لیاقته بی تمام معنایی گمشو دیگه نبینمت ریدی تو اعصابم قرار بود آدم بشی آدم که نشدی هیچ اومدی اکانت تویه شاد زدی که به اون دیوث پیام بدی آریانا آدم شدی که هیچ آدم نشدی دیگه حتی جواب سلامتم نمیدم منی که ۳ سال رفیقتم تو تمام مشکلاتت باهات بودم اینقد باهات حرف زدم یه بار به حرفام اهمیت ندادی بهم خندیدی اینقد عصبیم کردی که رگای سرم داره منفجر میشه گمشو نبینم قیافه نحستو
اینقد عصبیم که دلم میخواد الان جلو همه بزنم زیر گریه حرفام و بهت زدم تصمیم با خودته) پیامم به آریانا☝🏻بچه ها شما هم اگه میخونید نظرتون رو بگید ببخشید خیلی طولانی شد ولی واقعا داشتم خفه میشدم نیاز داشتم به یکی حرفامو بگم

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

اول یه نفس بگیر چند دقیقه هم بهم زمان بده تا قشنگ جوابتو بدم فقط همین اول بهم بگو این آری چند سالشه

سختم میومد اسمشو کامل بنویسن دیگه مخففش کردم

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

داره میره تو ۱۵ سال خیلی عصبیم واسه همین😔

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

وای امان از این نسل باید محتاطانه عمل کرد نباید تهدید شه سرزنش موقوف

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

ببین چنین رفتارهایی در بعضی از نوجوون‌ها رخ میده اصلا آری تو دنیای دیگه‌ست و بنده احساسشه و بس اول از همه اینکه خانواده‌اش جریان رو میدونند؟
اگه نه حتما باید بفهمند چون مهم تر از هر چیز حال روحی و جسمی آری مهمه تو این سن کلی خطر تهدیدش میکنه باید حتما مراقب باشه مطمئنا برای پسرها چیزی جز وسیله برای وقت گذرونی نیست اونم کسی که نوزده سالشه و اصلا نمیشه بهش اعتماد کرد باید ریشه این رفتارهاش رو فهمید تو چه خانواده‌ایه چه مشکلاتی داره آخه یه دختر به این سن چرا باید دست به همچین کارهایی بزنه فقط داره نوجوونی قشنگش رو به باد میده رابطه با افراد جورواجور بخوام یه آسیبش رد بگم اینه که زندگیش رو مختل میکنه و یه موقعی به خودش میاد میبینه استعدادهاش همه دود شد رفت هوا و خودش رو قربانی هوس پسرها کرده اون موقع دیگه جای جبرانی نیست

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

آره خانوادش خبر دارن آری خانواده سنتی داره و نگم برات وقتی فهمیدن باهاش چه واکنشی داشتن توی خانواده فرهنگی هستش به نظر من کمبود محبت توی خانواده باعث شده به این راه کشیده بشه من آخرین بار ایمان نزدیکای مدرسه دیدم گرفتم زدم زیر گوشش دوستاش گرفتنم اومده بود دنبال آریانا ولی به داداش آریانا گفتم اگه سوار ماشین شد نخوای به مامانت بگی تف تو اون غیرتت آخه داداشش خیلی باهاش پایه است همیشه هم با آریاناست این حرفو که بهش زدم نزاشت سوار ماشین بشه یه بلوایی شد توی اون خیابون که نگم برات درسته دعوا شد ولی نزاشتم آری سوار شه خانم برام پشت پلک نازک میکرد ولی همونجور که گفتم چون بهم وابسته است چیزی نمی‌گفت هزاران غلط خواست بکنه نزاشتم و چقد به خاطرش به دردسر افتادم و افت تحصیلی داشتم نمره انظباتم خیلی پایین بود با آیت همه کاراش ولش نکردم و تا تهش باهاش بودم ولی آدمم یه توانی داره واقعه نمیدونم باید چیکار کنم بریدم دیگه آریانا میگفت اگه به اسرار مامانم نباشه نمیخوام ادامه تحصیل بدم با این حرفش واقعا دیونه شدم همه‌ی ما دخترا توی این سن تنها دغدمون درسمونه البته اگه مشکلی نباشه ولی آریانا تنها دغدعش اینه که پیش خانوادشه و همیشه به من میگه من یه روزی فرار میکنم

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

واقعا از نظرم آریانا به یه روانشناس نیازه داره تارا
کاری از دست تو بر نمیاد براش

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط sety ღ
تارا فرهادی
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

وااای لیلا جون نه فقط من مامان بیچاره هم هزار بار پیش مشاوره بردتش خودمم چن بار همراهش رفتم وقتی مامانش میگه چیشد تاثیری داشت میگه آره مامان به جون خودت به جون بابا دیگه از این کارها نمیکنم بعد وقتی خودمو خودش تنها میشیم ازش میترسم روانشناسو زیر بار فوش میگیره و مسخره بازی در میاره حتی به خاطر خود زنی هایی روی دستش پیش روان شناس رفت ولی کلا باز هم آدم نشد روی دستاش همه کنده شده زخمن تنها راه آدم شدن آریانا اینه که ولش کنم مطمئنم شک ندارم جواب میده

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

کمبود محبت داره و میخواد خودشو نشون بده مادرش باید براش وقت بزاره با هم برند باشگاه مهمونی کلاس
یعنی چی آخه ولی به دور از شوخی تارا از این حرفات آی حرصی شدم دوست دارم یه چک نر و ماده زیر گوشش بخوابونم دختره گاو😑🤦🏻‍♀️

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

یه سریا جدا از کمبود محبت ذاتشون عقده ای بازی
نمونه اش خاله خودن😂🤦‍♀️

تارا فرهادی
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

چرا عزیزم ربط داره من از میون حرفاش اینو فهمیدم حالا بعضی ها مثل تو عاقلن دست به این کارا نمیزنن ولی این دیونه ست چیکارش کنم😔🤦🏼‍♀️

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

براش وقت که اصلا وقت نمیزاره همش دانشگاست من ۳ سال باهاش موهام سفید شده تا حالا هزار بارم از کاراش خوابوندم زیر گوشش ولی کلاس زیاد میره

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

اون خیلی خامه باید حتما راهنمایی شه به هر نحوی باید رابطه‌اش رو با اون پسر تموم کنه عشق و دوست داشتن که این نیست این هوس و تنوع طلبیه مطمئنا آری تنها دختری نیست که چنین درخواستی ازش میکنه

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

ببخشید تارا ولی واقعا نمیفهمم چطور میتونه به حسی که تو این دوران داره بگه عشق😐😐
تو سیزده سالگی دوست پسرش خیانت کرده؟؟؟
جان من؟؟؟
من سیزده سالم بود با پسری جز پسرخاله هام حرف نزده بودم اصلا😂🤦‍♀️
اصلا من نمیدونستم خیانت یعنی چی؟؟؟🤣🤣😶
اون موقع فکر میکردم بچه رو لک لک ها میارن🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

کجای کاری خواهر الان سیزده ساله‌هاش اندازه سن من و تو دوست پسر دارن

نسل ما دیگه گذشت جونم

لیلا ✍️
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

میدونم غزلی کلی گفتم الان دوستی تو سنین پایین بیداد میکنه

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

هی زندگی😶‍🌫️

تارا فرهادی
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

البته اون موقعه دوست پسرش ۲۰ سالش بود🤦🏼‍♀️
منم درک نمیکنم دارم دیونه میشم البته توی اون سن همه چی میدونستم اما هیچوقت دست به این کارا نزدم کلا با پسرا حال نمیکنم

فعلا که آریانا اندازه‌ی ۱۰۰ تا پسر بهم ضرر زده

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

😂😂😂

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

چرا کسی با من کار نداره😔😔

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

نگران نباش اگه دنبال چنین دوستی‌هایی هستی کلی برنامه دوستیابی و جا و مکانش هم هست ولی باید عوارضش رو هم بپذیری

منم مثل تو اهل دوستی الکی نیستم چیه آخه فقط وقتت هدر میره و از کجا معلوم احساست نابود نشه اون آدم درسته تو زمان و مکان درستش خودشو نشون میده هیچ غمت نباشه خواهر

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

صد در صد باهات موافقم
و ازاونجایی که برخوردای پسر خاله هام با دوس دختراشون رو دیدم من غلط بکنم برم دوست پسر بگیرم😂😂
منظورمم از اینکه چرا کسی سراغمو نمیگیره این بود که همه تو سایت میان میگن لیلا هستی بود🤣🤦‍♀️
هیچ کس نیومده بگه ستی هستی کار مهم دارم🤣🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️❤️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

حسود کی بودی تووووو😂😂

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

بیشعور😐😐

تارا فرهادی
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

وااا غزاله جانم من که گفتم همگی نظرشون رو بگن خدایی خودت بخوایی کسی کمکت کنه کیو انتخاب میکنی واسه رافع مشکلت

sety ღ
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

چرا پس‌ من تا حالا باهاش حرف نزدم؟؟؟😂🤦‍♀️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

خدا رو شکر که مشکل نداری😂

تارا فرهادی
پاسخ به  Ghazale hamdi
9 ماه قبل

ناراحت نشدم عشقم 😘😘❤️

تارا فرهادی
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

فدات شم آخه چون لیلا فعلا از همه بزرگ تر میدونستم نازی جون هم که نیست واسه همین به لیلا جون گفتم از شما هم نظر میخوام😘❤️

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

منم ۱۸ سالمه هاااا
چهار سال از لیلا کوچیکترم فقط😶😐🫠🫠

تارا فرهادی
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

نمیدونستم ستی خوشگله

آخه نه تو همیشه کودک درونت فعاله فک کردم همسن خودمونی😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

مدیونین اگه زیر بوی گندم دویست‌ تا کامنت نزارین🤬🤣

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

شک نکن اینقد کامنت میزارم تا دیونه شی😂😂😂

sety ღ
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

😶😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
9 ماه قبل

بابا جمع کنید اینا رو اعصاب ندارما
تارا جان به نظرم تو تا الانشم خیلی کمکش کردی دیگه بسپار به خانواده‌اش ببخشیدا ولی وقتی نمیفهمه تقصیر تو نیست این وسط یه دردسری واسه تو درست میشه درست نیست حتی به خاطر خواهرت خودتو قاطی چنین مسائلی کنی
ولی به نظرم بیارش تو این سایت چند تا چیز یاد بگیره

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

آره دیگه تا حالا هم خیلی ضربه دیدم واقعا دیگه کاری باهاش ندارم قراره چن روزه دیگه اگه آدم شد ببینمش بهش میگم عضو سایت شه مرسی از حرفات تو عشق منی لیلا جون اینقدری کمکم کردی که نگم برات بوس روی لپت😘😘😘😘😘❤️❤️❤️

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
9 ماه قبل

قربونت برم عزیزم این چه حرفیه گلی
واقعا تو این سایت حس میکنم خونه دوممه احساس میکنم همه یه خونواده‌ایم

آره حتما بیارش بلکه آدم شه

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
9 ماه قبل

فدات شم ❤️😘

حتما اینکارو میکنم

دکمه بازگشت به بالا
174
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x