ماه: مرداد 1402
-
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی )
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی) پارت۱۶
《هارلی 》 وضع خونم مثل مکان های بمب خورده میمونه ، غیر از طبقه بالا که از این انفجار جون…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت بیست و چهار
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_ببست و چهار 《آریانا》 سرم به شدت درد میکرد…نتونستم دوام بیارم و رفتم سمت جعبه ی داروها؛قرصی…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۲۹
یکم بعد بیخیال شدن و مشغول حرف زدن بودن ولی نگاه های کسری هم بدجوری اذیتم میکرد..نگاهم رو که دید…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 41
*** پلکهایم سنگین است، به اجبار از مردمک چشمانم فاصله میگیرند درون اتاقی که در تاریکی فرو رفته قرار گرفتهام..…
بیشتر بخوانید » -
رمان پایانی برای یک آغاز
پایانی برای یک آغاز پارت چهاردهم
آرتا لبخندی زد و گفت: نگران نباش اون با من!! شاید آرتا میتونست رامش کنه به مبل تکیه زدم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت بیست و هفت
متعجب به در باز شدهنگاه میکنم که کاوه با قدم های بلند میاد درو هل میده و میره تو اتاق…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 25
_سلام خانم حالت خوبه _ممنون خوبم ببخشید باعث زحمت شدم _زحمتی نیست خودم خواستم،اون چیه دستت؟ به دستم نگاه کردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کوچه باغ
رمان کوچهباغ پارت ۷
امروز نتیجه زحماتش را میدید بالاخره بعد از چندین ماه تلاش پایان نامهاش را درست کرده بود و حالا دنبال…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتهای دنیای من با تو
انتهای دنیای من با تو _ پارت 13
[فلش بک به گذشته] مهراد: ولش کن سعید.. ولش کن..کشتیش. سعید که جلوی چشمانش را خون گرفته بود با دستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۲۸
تا نصفه ها رفته بودیم که کناره تخته سنگی ایستادیم که تقریبا هموار تر از بقیه جاها بود..چند تا تخته…
بیشتر بخوانید »