رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۴۷
دست از پوست پوست کردن سر زانویش برداشت و رو به سپهر گفت: – محموله رو میدیم بهش. سپهر تک…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج پارت 16
– ارسلان! من ..من .. باورکن اون چیزی که تو سرته نیست در حالی که اشک هایم صورتم را خیس…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه پارت۴۶
از پله ها آرام پایین آمدم و چون چیدمان مبل ها طوری بود که پشت به پله ها بود کسی…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت26
داخل انباری بودند. انباری کوچک بود و کفَش با موزائیکهای ساده و چهار ضلعی پوشیده شده بود. وسایل زیادی داخلش…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج پارت 15
انقدر تحت فشار روحی قرار گرفته ام که ناگهان چشمانم سیاهی میرود و آخرین چیزی که میبینم آغوش ارسلان است…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت۲۵
آرزو سمت میز خم شد و آرنجهایش را رویش گذاشت. – رامبد و دار و دستش تا الآن مطمئن باش…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه پارت ۴۵
Narges Banoo: بلند شدم و همانطور که هولم داد هولش دادم با داد گفتم: _ روان پریش چته؟ سهیل _…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۴۶
پوریا جسم بی هوشش را قبل از افتادن گرفت و سریع داخل ماشین انداخت گازش را گرفت و رفت آنقدر…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت۲۴
نیمههای شب بود که نسیم از فرط استرس و هیجان نتوانست بیشتر از این طاقت بیاورد و از اتاقش خارج…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج ومرج پارت 14
– منو نگا نورا… با سردرگمی نگاهش را به اهورا میدوزد.. – نباید بری ! دور تورجو باید خط بکشی…
بیشتر بخوانید »