رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان در بند زلیخا قسمت۴۳
جیغ گوش خراش مهسا بلند شد. سریع بلند شد و دستش را به پشت یقهاش رساند. برف له شده را…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه پارت ۲۲
تا در پشتی را باز کردم دیدمشان چندتا از بچه های پاشا که سوار ون میشدند و همراه پارسا _…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۱۹
بهترین فرصت بود اما کمی زود بود برای بلند شدن دور بعدی به علی و هستی افتاد هستی _ جرات…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم پارت 14
# پارت ۱۴ (روشا) یک هفته بعد از بیمارستان ترخیص شدم. آقای پارسا طبق گفتهاش برام گوسفندی رو قربونی کرد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان خون مشکی -پارت 1
مثل همیشه بعد از امضا زدن آخرین برگه از پشت میز بلند شد و بعد از کمی کشش کتش…
بیشتر بخوانید » -
هناس مستر(پارت پنجم)
مرتیکه بز فقط سرشو تکون داد. انگار زحمتش میشد زبونش رو تکون بده… با صدای باز شدن قفل مرکزی ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۵۴
* _مائده جان قربونت برم نکن دختر آخه تو سرخاکش زجه بزنی گریه کنی زنده میشه؟! نفسش را غمگین بیرون…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط پارت سی و پنج
تلخ خندید، همیشه طلبکار بود؛ حتی حالا که همه چیز بر علیهاش بود! رگ باد میکرد به خاطر اینکه زنش…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه پارت ۲۱
دستی به فکش کشید و به تلویزیون نگاه کرد نگاهش از تلویزیون به سمتم سوق داد سهیل _ پاشو اذیت…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز پارت 18
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت هیجدهم🌒 دستا و صورت و پاهام خونی بود ولی هیچ دردیو احساس…
بیشتر بخوانید »