عاشقانه
-
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕4✿
════════════════ ساتیا-هیچم زشت نیست،من رفتم دستش را گرفت و توپید: ارلین-کجا؟وایسا دیگه لولو نیستن ک! ساتیا اما با ترس دستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنجها
رمان گذر از رنجها پارت4
بعد از تموم شدن کارهام به همراه کاسه تخمه به طرف شیما که اونم مثل من در حال بالا پایین…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۲
نفس عمیقی میکشم و سوار ماشین میشوم که یهو در باز میشود و تینا درون ماشین می آید! _مثلا چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنجها
رمان گذر از رنجها پارت3
به مقصد میرسیم به کوچه های قدیمی ولی باصفایی که شروع دوستی مون از همینجا بود و خدا چه قدر…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت اول
رمان: در بند زلیخا (جلد اول) نویسنده: آلباتروس ژانر: جنایی، عاشقانه خلاصه: مرگ جان یکی را نمیگیرد بلکه نفس کسی…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۷
لبخند میزند _ولی تا اخر عمر هم نمیتونیم اینجا باشیم! _میدونم…ولی خوب نیست سره خانوادت داد بزنی و باهاشون دعوا…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۱
_اصلا معلوم هست کجایی؟! خیره سرت ،ناسلامتی مدیر عامل این شرکتی حالا یه اتفاقی بی افته یه چیزی بهم بخوره…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕𝟹✿
════════════════ 《فلش بک ب گذشته》 ارلین-بیا بیرون دیگه دختر ساتیا-بیام چیکارکنم؟آخه همشون پسرن!کلی پسر همسنمون اون بیرونن،میدونی ک تا اونا…
بیشتر بخوانید » -
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕𝟸✿
════════════════ آراد-حالا منو نگاه! سرش را پایین انداخت و بعدازچند ثانیه ب آراد زل زد… آراد-بیا من میگم فقط با…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت2
سفارش هامون رسید. برخلاف خیلی ها که موقع ناراحتی اشتهایی به خوردن ندارن من موقع ناراحتی اشتهام چندین برابر میشه،…
بیشتر بخوانید »