رمان مروارید فیروزه ای

مروارید فیروزه‌ای پارت ۱۱

4.3
(8)

« مروارید فیـروزه‌ ای »
#پارت_یازدهم

دستانش را میان سرش گرفت و روی کاناپه‌های راحتیِ آن طرف نشست، حالش بد بود درست عین من!

– برو با خانوادت فردا شب بیا .

با شنیدن حرف پدر انگار که یک لحظه اشتباه متوجه شده باشم! انگار خواب و بیداری بود! نگاهی به مهراد کردم که با خوشحالی در چشمانش خیره به من بود!

او هم مثل من کمی متعجب بود اما اهمیتی نمیداد، لبخند کوچکی زد و بی سر و صدا از خانه خارج شد!

متعجب از رفتار پدر بودم که صدایش در کنار گوشم پیچید: دلتو خوش نکن ،
تو خواب ببینی پریزاد به این وصلت رضایت داده باشم، اونا فقط میان حرفاشونو میزنن و میرن . قرار ام نیست تو جواب مثبت بدی!

این را گفت و از کنارم رد شد!
باید زودتر منظور پدر را می‌فهمیدم!
خوشحالی که به دو ثانیه هم نرسید! حداقل مهراد با دل خوش از این خانه بیرون رفت!

* * * * *

– هی پریزاد با توام!

از فکر بیرون آمدم و نگاهی انداختم به لادن!
همدانشگاهی پر جنب و جوش و کنجکاوم!

آهسته پرسیدم: چیه؟

– امروز حالت خوب نیس فکر نکن نفهمیدم!

ناراحت نالیدم: سربه سرم نذار لادن عصاب ندارم!

– چه بداخلاق! از مهراد چه خبر؟

سری به نشانه‌ی منفی تکان دادم: خبری نیست باهم تلفنی حرف زدیم، امشب میان خاستگاری!

– منکه هنوزم میگم مهراد به دردت نمیخوره نه اینکه بد باشه‌ها نه ولی من حس خوبی بهش ندارم! احتمال میدم جزء همون جماعتیه که تا زن میگیرن میگن مجردی بهتر بود!

و بعد این جمله زد زیر خنده ، عصبی نگاهش کردم و گفتم: به چه جرعتی دنبالش ازین چرت و پرتا میگی؟ اصلا حواست هست چی میگی؟ اون همچین آدمیه؟

نگاهش رنگ ترس گرفت و گفت:
خیلی خب! تسلیم! پوزش می‌طلبم .

روی نیمکت سرد دانشگاه نشستم و
مغرورانه و قاطع گفتم: اشکال نداره .

کنارم نشست و خودش را نزدیک کرد .

– ببخشید دیگه لوس نشو عروس خانم! امشب میخوام بیام کمکت یهو سوتی موتی ندی!

با این حرفش خنده‌ی ریزی کردم و لب زدم:
لازم نکرده! از بس ام تجربه داری!

– آره پس چی فکر کردی، بهت یاد بدم چجوری چای ببری داماد عاشقت بشه!

نفسی تازه کردم و آرام زمزمه کردم:
من چای ببر نیستم! فقط مراقب حرف زدنت باش لادن ، این روزا به قدر کافی حالم خوب نیس ، تو بدترش نکن!

با بیخیالی نگاهم کرد و گفت:
باشه بابا .

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا : 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Zahra

هرچیـز که در جستن آنی، آنـی!
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x