رمان

رمان هیاهو پارت ۱۴

3.7
(32)

رمان هیاهو

پارت ۱۴

********

اشک؛
اشک ، اشک که حالا مهمان چشمان قهوه ای رنگ هانا شده بود .
نگاهش را غم در برگرفته بود و قلبش را درد.
دردی که گواه از بی کسی اش بود .
بی کسی که اجازه میداند هر رهگذری نوای سیلی را در گوشش پخش کند.
اجازه داده  بود تا دانه های مرواریدی بریزد  . اجازه داده بود تا قلبش رنگ و بوی آرامش بگیرد اما انگار ناکام از میدان بیرون امده بود  که هر چه سکسکه از دهانش خارج می شد ، تاثیری نداشت .
پشیزی برایش اهمیت نداشت که مردم در مورد دختر مچاله شده ی کنار پارک که او بود چه فکر می کنند .
کل زندگیش با اهمیت به  همین حرف و حدیث ها از هم پاشیده شده بود …

_ خدایا حق من اینه؟ نه خدا جونم حق من اینه؟ خدایاااا

فریاد هایش خراشی بودند بر گونه ی آسمان.

_خدایا! خدایا!!

بغضش قوی تر  از قدرت تکلمش واقع شده بود و اجازه حرف زدن نمی داد . ولی قطعا خدا که دل خونین رنگ دخترک را می دید . و می دید ناجی اش را می فرستاد .
ناجی!!!

******

_دخترم‌! دخترم پاشو ؛ پاشو سردت میشه ها

چشمان هایش هنوز طلب خواب می کرد ولی صدای زنانه ی  بالای سرش اجازه پلک بستن را نمی داد

_ بله؟

_ دخترم! داره بارون میاد گفتم بلندت کنم که یکدفعه تو این بارون سرمایی چیزی نخوری.

کیفش را دستانش فشرد و نگاهی به ابر های در حال بارش اطرافش کرد و بعد نگاهش را به سمت آن خانمی که از خواب بیدارش کرده بود دوخت

_مرسی

_ جایی رو داری بری دخترم؟

تک به تک کلمات زن بوی کنجکاوی می داد و نخواست که او را بی جواب بذارد

_ بله . ولی نمیدونستم کجاست!

ابرو های نازک خانم سیاهپوش یک مرتبه بالا گرفت . احتمال اینکه به جای کنجکاوی ، تعجب در ذهنش نقش بسته باشد زیاد بود

_ یعنی چی دخترم؟ اگه نمیدونی کجاست بیا تا حداقل بریم تا جایی که من کار میکنم . بعد وقتی بارون بند اومد برو خونت

همانطور که دستش را به طرف چشمش برده بود تا کمی مالشش دهد و از خستگی خواب بکاهد ” ممنون” زیر لبی گفت .

_بفرمایید دخترم ..

پس این خانم میانسالِ سیاهپوش در این رستوارن شیک و مجلل خرج زندگیش را در می آورد …
رستورانی که کاش به اسم و رسمش هم توجه کرده بود .
البته ای کاش…

******

سلام عزیزان😻
به نظرتون منظور از دو جمله ی آخر چیه؟!!!
چه حدسی میزنید🤑

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا : 32

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

𝒵ℴℎ𝒶 ❤️‍🔥

ضحیـــ، نویسندهـــ هـیاهو و ژوان🤎
اشتراک در
اطلاع از
guest
55 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

رستاک

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

رستاک بهتره اما حسم میگه یکم تکراریه حالا برای چی میخوای؟

Newshaaa ♡
6 ماه قبل

اوه اوه حساس شد حساس شددد😂😂🥲
عالللییی عشقممم💋😘❤
بابا زودتر پارت بذاررر دلم تنگ میشه😂🥲

Newshaaa ♡
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

آفرین دختر گلم❤🥲😂😂😂

بی نام
بی نام
6 ماه قبل

شاید منظورش این باشه که بعد از وارد شدن اتفاق های جدیدی برایش میفته
یا اینکه اصلا اون رستوران مال اون پسره ی .. باشه

مائده بالانی
6 ماه قبل

حمایت🌹

لیلا ✍️
6 ماه قبل

تو واقعاً خوب مینویسی، فقط حیف که دیر به دیر پارت میذاری!! همیشه باش ضحی‌جونی

لیلا ✍️
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

و چه خوب که روز به روز پیشرفت میکنی👌🏻

𝓗𝓪 💫
6 ماه قبل

خب بالاخره پارت جدید اومد
جتی یادم نبست پارت قبل چی بود 🥲
تند تند پارت بده مرسییی🩷🩷

الماس شرق
6 ماه قبل

#حمایت
خسته نباشی

الماس شرق
6 ماه قبل

بچه‌ها راستش من یع کانال میخام تو روبیک بزنم برای فکت های نویسندگی و ایده پردازی و فلان و اینا و رمان خدمم اونجا میزارم، می‌خواستم بگم اگه شماهاهم اگر دوست دارین لینک بدم بیاین پارت های رمانتون و اونجاهم قرار بدین، دسترسی میدم بهتون اینطوری زودتر هم قرار داده میشه و بچه ها زودتر میبینن و البتع اگر یک تجربه های درباره نویسندگی دارین اونجا می‌تونین برای بقیع به اشتراک بزارین

الماس شرق
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

و چیزای مفیدی درباره نویسندگی اونجا قرار داده میشه هرکی دوست داره بگه و البته اگر نویسنده رمان هیاهو هم راضیع لینک رو اینجا قرار بدم

*البته لیلا تو حتمن بیایی

آخرین ویرایش 6 ماه قبل توسط الماس شرق
saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

من میخوام
لطفا بفرست عضو شم‌

الماس شرق
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

writing_almas@

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

من عضو شدم

الماس شرق
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

اسمت چبه بگو دسترسی بدم بت،

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

ایموجی گذاشتم 🤦🏻‍♀️
پروفایل گربه
ممنون✨

الماس شرق
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

یع ایموجی سیگار بود درسته؟
دسترسی دادم عزیزم

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

اره درسته
ممنون

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

من ی کانال دارم
لینک کانالت رو میزارم اونجا شاید چند نفر اومدن

الماس شرق
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

مرسی

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

🌷

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

با معرفی کتاب که مشکلی نداری؟

Fateme
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

منم عضو شدم

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

خیای عالیه، روبیکا دارم ولی هر کاری می‌کنم عضو نمیشم😑

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لینک داده مگه؟!

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لیلا حتمن باید بیایی😐

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

ولی اگه اون‌جا پارت بفرستیم دیگه کسی اینجا نمیخونه!!

saeid ..
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

اول اینجا بفرست بعد اونجا 😂🤦🏻‍♀️
که اگر کسایی هستن که اینجا عضو نیستن بخونن🤣

الماس شرق
پاسخ به  لیلا ✍️
6 ماه قبل

لیلا تازه زدمش خوب اگ دوست نداری اونجا نزار فقط بیا ایده برای بقیع و چیزای که به نویسندگی مربوطه بزار

لیلا ✍️
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

بابا میگم به روبیکا وصل نمیشم بذار سعیمو میکنم تا فردا شب‌ همگی بخیر

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

با اجازه ی شما میخوام‌ داستان های کوتاهی که قبلا اینجا گذاشتم رو بزارم

الماس شرق
پاسخ به  saeid ..
6 ماه قبل

هرچی دوست داری بزار البته تا فردا صبر کن عضو ها زیاد بشه

saeid ..
پاسخ به  الماس شرق
6 ماه قبل

باشه
همین کار رو میکنم

saeid ..
6 ماه قبل

خسته نباشی ضحی جان
زودتر پارت بزاری بهتره 😄

LEKA .
6 ماه قبل

فقط تونستم نتیجه گیری کنم پارت کم میدی
راستی آیینه شکسته رو ادامه نمیدی؟

LEKA .
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
6 ماه قبل

ع کانال زدی؟ لینک میدی؟

saeid ..
پاسخ به  LEKA .
6 ماه قبل

اشتباه ریپلای کردی
الماس زده
لینک بالا تر فرستاده

تارا فرهادی
6 ماه قبل

خسته نباشی ضحی جونم❤️😘
ولی من قبولم نیستا خیلی دیر به دیر پارت میدی 🥺❤️

Ghazale hamdi
6 ماه قبل

بمیرم واسه دل خون هانا😥🥺
حس میکنم رستوران مال امیرعلیه
یا شایدم به اردلان مربوط میشه🤷‍♀️
عالی بود ضحیییییی🤍🥰✨️

دکمه بازگشت به بالا
55
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x