ماه: بهمن 1401
-
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیـروزهای پارت 4
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_چهارم نزدیک تر شد و با لحنی پر از شیطنت گفت: بازم قرار جدید با مجنون؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان عطر تلخ
رمان *عطر تلخ* پارت ۱۰
آرمان : سریع رفتم داروخانه شبانه روزی یه سرم و یه سری آمپول و قرص گرفتم و اومدم خونه صحرا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت11
ویلیام=دوست دارم! باحرفش جیغغغ زدم اونم چ جیغی من=چیییییی؟!!!! یهو ویلیام هول شد سریع دستشو گذاشت رو دهنم و زد…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو
رمان برای تو پارت 8
پارت هشتم ☆آرشا☆ میگم نرو خطرناکه دوباره دستشو بسمتم دراز کرد هی باتوام و صدای جیغ و دوباره بیدار شدن…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۱۵
با تابش نور افتاب به صورتم چشمامو باز کردم یاد موقعیتی که توش بودم افتادم و فوری نگاهی به ساعت…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزه ای پارت 3
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_سوم صفحه ای دیگر از کتاب را ورق زدم و گاز دیگری از سیبی که در…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزه ای پارت 2
« مروارید فیـروزهاے » #پارت_دوم مردی که در جواب آن همه محبت و عشق پاکش با بیرحمیِ تمام نادیده اش…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو
رمان برای تو پارت هفتم
پارت هفتم بعد دقایقی آرشا در حالی که با گوشی صحبت میکرد وارد هال شد آرشا:باشه قربونت برم قشنگم چشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت10
اصلا لال شدم،ویلیام داشت با اون چشمای خوشگلش با اون لبخند نازش نگام میکرد الهی قربونش برممممممم هیچ کدوم حواسشون…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۱۴
_وااای خااک تو سرررم مامانم چیشده!؟ خانم توورخدا راستشو بگید. _باور کن خوبه دخترم بیایی بیمارستان خودت میبینی. _چیشده کمند!؟د…
بیشتر بخوانید »