ماه: آذر 1402
-
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۵۲
لبش را گاز میگیرد و به مرد خیره میشود… حتی یک ذره حیا هم نداشت!! _زشته مهیار… لبخند بدجنسی میزند…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۱
ماسک زده از خانه خارج شدم نگاهی به ساعت کردم دو دقیقه دیگر به هشت بود کلاه سویشرت را روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت11
میخواست بخوابد اما مگر صدای موسیقی آرمان میگذاشت! پدرش که خانه نبود آرمان خانه را به هر کنسرت و استادیومی…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۸
#پارت ۸ هنوز هم تردید داشتم. از کمد لباس هایم یک مانتو مشکی برداشتم و تنم کردم با یک روسری…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت سیزدهم
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت سیزدهم🌒 _سلام من دختر همون مردی هستم که زنگ زدین و گفتین تصادف…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هشتادوششم
نگاهی به خواهرش انداخت…..از چهره اش هیچ مشخص نبود. پوکر به جاده رو به رو اش چشم دوخته بود. از…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و سوم
همه دور میز ناهارخوری جمع بودند الا مهسا. اخیراً مهسا بیشتر داخل اتاقش میگذراند، حتی شام و ناهارش را هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت هشت
پارت هفت پشت سر مسعود و دوستش به سمت زیر زمین خانه شان میروم. صدای عامر بلند میشود:ولم کنید بی…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۱۰
ساعت هفت و خورده ای بود که چندتا خانوم دیگه هم اومدن کلا هفده تا خانوم بود با چهارتا بچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 40
یک هفته ای از عروسی خواهرش و دیدارش با سام میگذشت. سام صبح پیام داده بود که شب ساعت…
بیشتر بخوانید »