ماه: فروردین 1403
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۶۴
سرم را به دیوار بیمارستان تکیه دادم. فضای سرد و دلگیر بیمارستان، حالم را بدتر می کرد. متین کنارم نشست…
بیشتر بخوانید » -
رمان تو برای او
رمان تو برای او پارت 17
بیرون میرود و پتو را سمت فرزانه میگیرد و میگوید:ببخشید تروخدا یه شیش هفت سالی هست کسی به اینجا سر…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت28
ماهین با تنی که با خون غسل داده شده بود کنج دیوار مچاله شده، زل زده بود به جسم بی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت 27
با خواهرش هماهنگ کرده بود تا خونه برای صحبت با ماهین خالی باشه صبرش لبریز شده بود و میدانست…
بیشتر بخوانید » -
رمان تو برای او
رمان تو برای او پارت 16
_خدای من…چقدر یه نفر میتونه پست فطرت باشه. صدای رستا بود که با بغض این حرف را میزد.خود فرزانه هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۴
آتوسا : ارمیا پس کاوشی در باکس کودک، می پرسد: – حالا چرا دوتا صورتی؟ این سوالی بود که باید…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت آخر
تمام دیشب فکرش درگیر گل و جمله ای بود که روی برگه نوشته شده بود تا وقتی که مهرداد برایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت 101
بغض کرد و جلو رفت…..یاسر فاصله را تمام کرد و مادرش را بغل گرفت. _کجا غیبت زد؟ دورت بگردم الهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج مرج پارت ۲۵
اهورا سر تکان میدهد و ابرو بالا می اندازد – خب. اون براش کاری نداشته. خیانت برای اون زن کاری…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت 24
********** ماشین مقابل خانه جدیدم پارک میکند. نیم نگاهی به کوچه ی تقریبا خلوت میاندازم. صدای تورج در سرم زنگ…
بیشتر بخوانید »