رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان کاوه پارت ۴۴
از پلههای چوبی بالا رفتم. نیاز به پرسیدن اینکه کدام اتاقم است نبود چون مسیر اتاق را بادکنکهای ایستاده مشخص…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۴۵
صبح که بیدار شد نگاهی به ساعت کرد 7:30 بود لباس های عاطفه را درآورده و لباس های خودش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت 24
# پارت ۲۴ (دایان) چشم هایم را باز کردم کنار شومینه روی مبل خوابیده بودم. تمام بدنم درد میکرد. کمی…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت۲۳
رقیه با حیرت گفت: – کجا؟ تازه از بیمارستان بیرون اومدی. نسیم نالید. – آبجی خواهشاً دردسر درست نکن. بذار…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۴۴
بعد از گرفتن اسنپ هرسه سمت خانه عاطفه رفتند صدای خنده هایشان لحظه ای قطع نمیشد بعد از جمع و…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج پارت 13 (معمایی)
(و میرسیم به داستان اصلی رمان! امیدوارم شوکه نیشید چون قراره کلا داستان تغییر کنه😔) …………. برخلاف حرص و جوش…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت۲۲
همتا سمت سینک رفت و لیوانی برداشت. پس از نوشیدن آب چانه خیسش را با پشت آستینش خشک کرد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه پارت ۴۳
سهیل جلو آمد و وسایلم را گرفت دلیلی برای بغل کردنش نداشتم دیروز که برای ملاقاتم آمده بود حسادتش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت 23
# پارت ۲۳ (کارن) کنار شومینه نشسته بودم و این روز ها سیگار را با سیگار روشن میکردم. برف در…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف قسمت21
همتا با آرامش لب زد. – میتونی تصور کنی؟ اینکه وحشیانه موهات رو بتراشن، هر وقت حوصلهشون سر رفت با…
بیشتر بخوانید »