مطالب وبسایت مد وان
-
رمان عطر تلخ
رمان *عطر تلخ* پارت ۷
ساعت حدودای ۲ بود ارمان از صبح زود رفته بود دنبال کاراش هنوز نیومده بود منم رفتم یکم خوردنی از…
بیشتر بخوانید » -
رمان مهرانا
رمان مهرآنا پارت۶
دختر هم خوشنود از این کار به سرعت در کنارش و بعد در اغوشش جای گرفت :دکتر میخواستم بگم… :به…
بیشتر بخوانید » -
جوک و لطیفه
جوک و لطیفه
‘ عوارض قطعی نت: 1. تب و لرز 2.افسردگی شدید 3.تمام روز زیر پتو 4.باهمه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
رمان 《سهم من ازتو 》 (پارت1)
دستامو تند مشت کردم…بهش زل زده بودم!بافکراینکه یکی هست که بیشترازمن دوسش داشته باشه داشتم دیوونه میشدم…ازوقتیکه پاتریک…
بیشتر بخوانید » -
رمان مهرانا
رمان مهرآنا پارت۵
طاقت دیدنش را نداشت بلند شد و ارام سلام کرد جواب سلامش را شنید با لحنی کاملا…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۵
این بغض لعنتی انقدر بهم فشار میاورد که گفتم الان خفه میشم. این پسره از سنگ بود دلش چرا باهام…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۴
صبح روز بعد با حس نوری توی صورتم بیدار شدم و یکم مغزمو به کار انداختم. اووووف پاشو دختر امروز…
بیشتر بخوانید » -
رمان مهرانا
رمان مهرآنا پارت۴
نزدیک های شب پیامی روی موبایلش دریافت کرد :باعرض سلام و تبریک خدمت دانش اموزان عزیزم به مناسبت قبولی شما…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت سوم
چشم هام داشت از حدقه در میومد این چی میگفت واس خودش؟مگه پدر کشتگی داره با من! اخخ که دلم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مهرانا
رمان مهرآنا پارت۳
همه وارد میشدند یکی پس از دیگری مهرانا جلوی در ایستاده بود و اسامی را وارد میکرد پسر دیگری ان…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت دوم
. .. به چه جرمی؟ جرم بی پولی فقیری! جرم تنها بودن و پشتیبان نداشتن! به جرم بی کسی و…
بیشتر بخوانید » -
رمان عطر تلخ
رمان *عطر تلخ* پارت ۶
بعد سلام و تبریک گفتن به سمت یکی از میزا رفتیم دو سه تا دختر اومدن از سر…
بیشتر بخوانید »