رمان قلب بنفش پارت سی و هشت
رمان قلب بنفش💜✨
#پارت_سی و هشت
《راوی》
با کرختی پلک هایش را از هم فاصله داد…
نگاهی به دور و برش انداخت…
رو به رویش پر از چرخ و پیچ و مهره بود…
نگاه اش را چرخاند…
تیدا کنارش،روی زمین افتاده بود…
خواست صدایش کند که خودش چشمان اش را باز کرد…
لحظه ای بعد صدای نحس و زمخت صمدی را از پشت سرشان شنیدند…
_زیادی طول کشیده؛منتظر موندن رو دوست ندارم.
تیدا با لرز آب دهان اش را قورت داد…
صدای خشاب اسلحه را که شنیدند،ترس به بند بند وجودشان رخنه کرد…
آریانا آب دهان اش را قورت داد و سعی کرد استرس اش را پنهان کند
_الان چی شده؟
_دارید وقت ام رو تلف می کنید.
نگاهی به اسلحه ی در دست اش انداخت و ادامه داد
_تا هفتاد و دو ساعت دیگه؛اگر چیزهایی که میخوام دست ام نباشه؛یه خداحافظی گرم باهاتون میکنم…
تیدا به نفس نفس افتاد…
باز استرس تاثیر اش را بر تنفس اش گذاشت…
دست اش روی سینه اش بود و سعی میکرد نفس بکشد…
رنگ اش عین گچ سفید شد…
آریانا با وحشت داد زد
_اسپری اش رو بدید آشغالهای عوضییی…
اسپری روی زمین پرتاب شد و آریانا هول زده آن را از روی زمین برداشت و جلوی دهان تیدا قرار داد…
_تیدا!آروم باش…نفس بکش خب؟نفس بکش…
صمدی با وقاحت پوزخندی زد و گفت
_فعلا نیاز ات داریم؛تیدا خانم…
کار داریم با هم…قبل از اینکه بری اون دنیا،به شایان قول دادم خوب
حال کنه باهات…
آریانا بلند جیغ زد
_خفه شووو آشغال بی ناموس!
نگاهی به تیدا انداخت…
تیله های سبز اش پر از اشک شده بودند و صورت اش خیس خیس بود…
آریانا دل اش میخواست آن عوضی را با دست های خودش،نابود کند.
خواهرش داشت از حال میرفت؛این همه اضطراب برایش خوب نبود...
آریانا_بسه دیگه!همه چیز رو به آرتا و آراز میگم؛بیچاره ات میکنم شاهد صمدی!
صمدی ناگهانی شروع به خندیدن کرد…
_دل شیر خوردی آریانا…شجاع شدی!آفرین…
ولی حیف!حیف که اگر مدارک رو نیارید و حرفی بزنید؛تا یک ساعت ديگه جنازه ی اون دو تا بچه خوشتیپ جلو چشماتونه…
تیدا دست اش را بر دهان اش کوبید و سعی میکرد صدای گریه اش را خفه کند…
جان خودشان دیگر ارزشی نداشت؛با جان آرتا و آراز تهدیدشان میکرد…
فکر اینکه کوچکترین بلایی سر آرتا بیاید او را دیوانه میکرد…
خودش مهم نبود،اما اگر آرتا تب میکرد،او بی قید و شرط میمرد…
آریانا هول زده گفت
_هیچ بلایی سر اون ها نمیاد فهمیدیییی؟؟؟میاریم؛هر چی بخوای میاریم فقط تموم اش کن…
_زمان داره میگذره؛از الان،هفتاد و دو ساعت وقت دارید.
××××××××
بچه ها نظراتتون رو حتما حتما کامنت کنید برامون که ما انگیزه بگیریم🤍🫠
حمایت خوب باشه،پارت خوبه!
حدس هاتون رو برامون بنویسید دوست دارم بدونم چجوری فکر میکنید🥲
امتیاز یادتون نره:)
اولیین
💝💝😂
سلاااام بچه ها من امروز دو تا پارت دادم هر جفتش هم ویو پایین بوده احتمالا فردا پارت نداریم😁
نکن نیوووشش🥺🥺🥺
من طاقت خماری نداری🥺🤦♀️
مگه ویو میزنن که نکنم😂
ای خدا قربون تو برم🥺🥰 منم دلم نمیاد تورو اذیت کنم ولی با اینکه مسافرت بودم بازم پارت گذاشتم ولی هیچی به هیچی😑😂
تو پی وی برام پارتو بفرس بخونم🤣🤪
دیگه چیییی😂🤣اونجوری ممکنه از دهنت بپره اشتباهی اسپویل کنی یا ممکنه که کامنت نذاری چون از قبل خونده باشی😂🤣🤣🤣🤣🤣
من دهنم قرص قرصه😁😁😁
هیجانش از بین میره ستی😂🥲بعد فردا همه میان میگن برای ستی فرستادی برای ما هم بفرست دیگه کلا هیچکس تو سایت رمانمو نمیخونه🤣🤣
🥺😔
ناناحت نشو بیا بغلم🤣🤣🤣🫂
وای که خیلی قشنگ و بی نظیر نوشته بودی نیوشی🥺👌
چشمات قشنگ میبینه مهی خوشگلمم🥺🥲😍
واقعا که صمدی لاشخور عوضی حرومزاده تو غلط میکنی با اون گروهت با اون شایان بیهمه چیز😠🤬😡
یا ابرفززز😂🤣😨😨😨
عصبانی شدیاااا🤭
آرتا اگه بفهمه شایان عوضی چشمش دنبال ناموسشههه🤣🤣😨😨😨😨
مگه میزارین آروم بمونم😞😤
یا علی نفس عمیق دم…بازدم😂🤣
هااااااااااااااا🤢🤢
😂😂😂😂😂😂تهوع داری؟
نه بابا مثلا خواستم درجه عصبانیتم رو نشون بدم خرابه حالم خواهر خرراااب🤦♀️
🤣🤣🤣😂😂😂ای جانم نبینم خراب باشه حالت😂
واااای من چقدر سر این پارت حرص خوردم این چه وعضشه حاجی🤬🤬🤬
تو هم حرص خوردی ای باباااا😂🤣😁
مرسی که پارت گذاشتی حداقل از هیچی بهتره🥰😘
متشکرم گلم🥰
نیوشا خواهرت هم توی سایت هستش؟
خواهرم که کوچولوئه بابا امسال میره کلاس اول🤣
یکتا پس کیه!؟
یکتا رفیقمه از پیش دبستان با همیم😁
آهان فکر کردم با خواهرت نوشتی رمان رو😄
یکتا هم توی سایت هستش؟
نه بابا خواهرم که کوشولووو🤣😂🥲
بله که خست چند باری تا الان اعلام حضور کرده خودمم تا الان تعریف کردم که چرا نمیتونه خیلی کامنت بذاره و کامنتاش شانسی میان😊ولی کامللللا در سایت حضورداشتند و تک تک کامنت ها رو میخونه😂👌🏻❤
آهان 🤣🤣
کار خوبی میکنه..خسته نباشید هم تو هم یکتا 😄✨
آرههه😂🤣
مرسیی مهی گشنگهه😍
🥺💐
صمدی مثل مالکی نفرت اورهه
آرهههه🗡🗡🗡😂
ستیییی بیا تایید کن 😭😭
اسمش جذابه،موضوع جالبه و قلم عالیه موفق باشی
ممنونم از لطف و محبتت جونم😊❤
#حمایت از نیوشیییی🥰🤍
عزیزمییی😍🫂
نزدیک سی بار هی از سایت رفتم بیرون دوباره اومدم که ویو بره بالا یه عالمه هم امتیاز دادم دیگه توان من در این حده😂
عزیزمم دستت درد نکنه بابت امتیاز ممنونتم😂😍
اما در مورد ویو بازم ممنونم ولی ویو رو دوست داشتم واقعی باشه🥲😂یعنی خوانده هایی هستن که بعضی از پارتها رو میخونن بعضی ها رو نمیخونن این میره رو مخم😑
عالی بود گلم من امتیاز هم میدم همش🥰
متشکرم عزیزم شما لطف دارید😁😍❤
قربون شما 🥰
خماری خماری
اگر بتونم امروز میذارم😅