رمان قلب بنفش

رمان قلب بنفش…نگاهی به آینده

4.6
(13)

رمان قلب بنفش💜✨

*در آینده ی رمان چه خبر است؟!*

_اگر دختر ات رو میخوای؛قدمی بر ندار و فقط با ما همکاری کن…

_چیمه خانم!تیدا و آریانا……

_من دوست دارم!

_اگر مدارک رو نیاری و حرفی بزنی؛تا یک ساعت ديگه جنازه اش جلو چشمته…

_خداحافظ ات!

_متاسفم…بیمارتون به کما منتقل شد!

_جاشون امنه آقای حامی!

_چشمات رو باز کن!

_نمیخوامت!

_همه چیز معلوم میشه؛فقط یه کم دیگه صبر کنید…

_هیچوقت نمیبخشمت؛هیچوقت!

××××××××
دوستان این هایی که خوندید کمی از دیالوگ های ادامه ی رمان بودند؛گفتم یه کم اذیت کنم بشم فرشته ی عذاب😅
اگر تا اینجا رمان رو دنبال کردید احتمالا میدونید که با شخصیتی که دارم اتفاق غیر منتظره زیاده پس خودتون رو آماده کنید🥲💜
حدس هاتون هم اگه دوست داشتید بنویسید💋

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.6 / 5. شمارش آرا : 13

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

Newshaaa ♡

نویسنده رمان قلب بنفش:)💜🙃
اشتراک در
اطلاع از
guest
42 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
saeid ..
8 ماه قبل

تیزر قلب بنفش منتشر شد
هم اکنون میتوانید آن را از طریق سایت مد وان ببنید
گذاشتی تو خماارررررری که😂😞

لیلا ✍️
8 ماه قبل

اونجا که گفت دخترات ذهنمو درگیر کرد مگه تیدا و آریانا با هم خواهرن!
خیلی خبیث شدینا کاری نکنین منم یه آنچه خواهید دید بذارم براتون بگرخید

لیلا ✍️
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

خب عزیزم باید مینوشتی دخترت زیاد هم سخت نبودااا🙄🤦‍♀️

FELIX 🐰
پاسخ به  لیلا ✍️
8 ماه قبل

لیلا تو دیگه آنچه خواهید دید نزار توروخداااا
حالا باید بشینم فکر کنم چه اتفاقی میفته تو رمانت

لیلا ✍️
پاسخ به  FELIX 🐰
8 ماه قبل

چشم😁

،،،
،،،
8 ماه قبل

نیوش جون داشتیم نکن بامابه ازاین باش

،،،
،،،
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

چراعزیزم منکه حمایت میکنم

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
8 ماه قبل

خواهرتون ظهر مرگ و رد کرد عزیزان!!!!😢🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

داشتم میمردم ….😢

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

خیلی طولانیه تیکه تیکه میگم
اول اینکه من خواستم ظهر برم حموم که بعد برم کلاس بسکتبال
کلاسم ساعت ۴ باید راه می افتادم …
بعد من ساعت ۲ و ربع اینا رفتم حموم …
خلاصه من یه نیم ساعتی فکر کنم تو حموم بودم . بعد قرار بود ساعت ۳ بیان وسایل بزرگمون رو ببرن . ولی خب یه ربع ساعتی بیست دقیقه ای زودتر اومدن
منم چون دیگه اون سه تا اقا اومده بودن نمیتونستم از حموم بیام بیرون😢

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

بابام نمیذاشت چون آشنا هم بودن بعد واسمون حرف در میاوردن💔

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
8 ماه قبل

بعد حالا بابام وسطاش راضی شده بود مامانم و خالم میگفتن زشته…😪
البته خب من چون دیگه نمیتونستم هیچ صدایی از خودم بدم بدبختا فکر میکردن من همونجا تو حموم نشستم 🥸

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

خب من داخل حموم واسم این اتفاقا افتاده بود🤦‍♂️🤣

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
8 ماه قبل

بعد خلاصه من یکم تو حموم موندم
بعد چون سردم شد اب و باز کردم رفتم زیرش خلاصه
من حساسیتم شروع شد . گوشم درد گرفت . گلوم خارش داشت . بینیمم خارش داشت .
میتونم بدون اغراق بگم تو هر دقیقه ۳ تا عطسه میکردم
بعد چون هنوز صدای مردا رو می شنیدم نمیتونستم چیزی بگم🐵
دیگه اصلا انقدر عطسه کرده بودم نفسم تنگ شده بود انگار رو قفسه سینم وزنه گداشته بودن هیچ جا رو نمیدیدم دیدم تار شده بود….

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

بعد تازه با هر عطسه بینی و گوشمم درد میگرفت هی
خلاصه چون من دیگه مامانم چون صدایی نمیداوم مامانم سریع در رو روم باز کرد دیگه هیچ بی جون افتاده بودم تو بغل مامانم چشام سرخخخ🤣🤣🤦‍♂️🤦‍♂️
من تا ربع ساعت حرفم نمیتونستم بزنم🤣🤣
قشنگ اگه یکم دیگه تو حموم میموندم میمردم چون نفس کم آورده بودم😅🥺
همین الانم خیلی کم درد دارم😁

𝒵ℴℎ𝒶 🥹🤍
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

مرسی نوشمک🥰❤️‍🔥

sety ღ
8 ماه قبل

سری دیگه کسی نگاهی به آینده بزاره تاید نمیشه🤣🤦‍♀️
بخدا زشته انقدر آدمو تو خماری میذارین🤣🤦‍♀️

sety ღ
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

نیوش نمیدونی الان چقدر تو خماریم ک🫥🫥🫥
تو میدونی چی میشه نه من🤣🤦‍♀️
یعد من از اوناییم. ک یه چیزی بره رو مخم شب خوابشو میبینم🤣🤦‍♀️

sety ღ
پاسخ به  Newshaaa ♡
8 ماه قبل

🤣🤦‍♀️
هی بیچاره ستی🤦‍♀️🤣

𝒮𝒾𝒮𝒾 ‌
پاسخ به  sety ღ
8 ماه قبل

ستایش
برورمان منو ویرایش کن تروخداااا
اونجا که زده ۶۵ رو بزن ۲۶

تارا فرهادی
8 ماه قبل

نیووووش جیغغغ
آخه چرا ما گونا دالیم خودایا 😢🥺😭😭نیوش خبیث مباشد خبیثی ازش دور باشد 😂😂😂

لیلا ✍️
8 ماه قبل

رمان منم ویرایش کن به جای خشاب بنویس ماشه اسلحه🤦‍♀️

FELIX 🐰
8 ماه قبل

جمله ی آخر…..
فکرمو درگیر کرده🤔

Fateme
8 ماه قبل

بازم رفتیم تو خماری کههه😂💔

دکمه بازگشت به بالا
42
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x