ماه: اردیبهشت 1402
-
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۴
( این پارت رو باید شنبه میدادم ولی الان میدم… پارت ۴ تقدیم به نگاهاتون عشقای سحر🥹🖇🤍) یه خانومی وارد…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 43
حال رسیده بودیم سمتی که بچه ها بودن و من تنها ده قدم با نابودکننده زندگیم فاصله داشتم.. یادمه یه…
بیشتر بخوانید » -
رمان پریا
༻پـــــریـــآ پارت ۷ ༻
Part 7 کنار مهسا ایستادم که مهسا گردنشو برام کج کرده بود ، گفتم چته خره، گردنت دچار فلجیت شده…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
شوکا پارت 22
رمان شوکا 🗝🖤 پارت²² _یکم توضیح میدید. +آم..ما دعوت شده بودیم خونه حاج آقا پدر آقا نیما...و آقا نیما رفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هشتم
به قلم:..Sara..E. همان لحظه شاهرخ از پله ها پایین آمد و آنها را دید. _عه سلام مرخص شدی دخترم؟ خیلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۳۴
شیشه مشروب را برداشت و همانطور سر کشید دیگر حتی درد دستش را هم حس نمیکرد اهورا زیر چشمی نگاهش…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هفتم
به قلم:☆…Sara…E…☆ سریع لباس هایش را عوض کرد. _تموم شد….برگرد چرخید و سهیل کلید اتاق را درون جیب شلوارش گذاشت.…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۳
( زمان حال) صدای پا می اومد… نگاهم روی در قفل شد… هیراد اومده بود… حال بلند شدن نداشتم هیراد…
بیشتر بخوانید » -
رمان دیدار دوباره یک عشق
دیدار دوباره ی یک عشق پارت چهارم
یه نیم نگاه بهم انداخت و گفت: بله صدرصد اخه شما در استــانه ازدواج هستی میخوای واست مشکلی پیش نیاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان پریا
༻پـــــریـــآ پارت ۶༻
🌟Part 6🌟 سوار ماشینمون شدیم و تو طول راه هیچکدوممون حرفی نزدیم. بین خونه ی منو مهسا فقط یک کوچه…
بیشتر بخوانید »