ماه: اردیبهشت 1402
-
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۲۱
در زدی باز کردم سلام کردی اما صدا نداشتی به آغوشم کشیدی اما سایهات را دیدم که دستهایش توی جیبش…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 33
از اون حالت گیجی با سوالم کم کم بیرون آمد.. – هردوشون دانشجوی نخبه ی شریف بودن.. مخ ریاضیات.. بابام…
بیشتر بخوانید » -
رمان موتور عشق
رمان موتور عشق پارت ۳
موتور عشق پارت سوم _ بابات گفت یه سر میره بازار وکیل اون انگشتری رو که داده بود براش درست…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۱۹
( ارسلان ) ضحا چشمهاشو بست… پیشونیش رو بوسیدم و از تخت بلند شدم، جلوی تخت وایسادمو به ضحا که…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مجهول
مرد مجهول پارت ۶
ـ ای شوکت ، شوکت خانیم بیا بیرون ، بیا بیرون حاجر خانوم با یه پیرهن گل گلی و چادری…
بیشتر بخوانید »