ماه: آذر 1402
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۹
از بس به تلویزیون نگاه کردم چشمانم درد گرفته بود به کیانوش نگاه کردم کم کم داشت بیدار میشد _…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۳۰
به سمت اتاق میرود _چیشده رویا؟ این چرا رفت؟ بیخیال لب میزند _میگی چیکار کنم؟خب رفت دیگه _رویا خانوم زشته…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۲
# پارت ۱۲ دو هفته از اون روز میگذشت عصر همون روز نیکی جون به خونمون زنگ زد و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۱۵
روی مبل دراز کشیده ام. و صدای تلوزیون که اخبار را نشان میدهد را کم کرده ام تا مبادا تمرکز…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سی و دو
نگاهش به رقصندهها بود و فکرش جای دیگه، چقدر برای این شب لحظهشماری کرده بود عروسی تکبرادرش رو قرار بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۸
از خواب که بیدار شدم توقع دیدن قیافه سیاوش را داشتم که یادم افتاد به خانه خودم برگشتم پایم را…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت چهلم
دماغش کیپ شده بود و با دهانش نفس میکشید. دختری نبود که به سادگی تخت نشین شود؛ اما بودن در…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۱۶
صبح فردایش تا چشم باز کرد قیافه آرمان را دید سریع بلند شد که سرش با سر آرمان اصابت کرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت 16
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت شونزدهم🌒 (دانای کل) شش ماه از رابطه ی دورادور و پر عطششون میگذشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۱۵
با شنیدن اسمش از زبان مادر بیدار شد چشمانش را با دستانش مالید _ ساعت چنده ؟ مامان _ هفت…
بیشتر بخوانید »