ماه: دی 1402
-
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت 18
همانطور که سرش روی شانه عاطفه بود به خواب رفته بود نمیدانست چقدر گذشت که با صدا و تکان های…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت 90
با خنده چرخی زد و شاید برای بار هزارم خودش را بر انداز کرد. _وای سارا خیلی خوشگل شدم، لباس…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت 18
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت هیجدهم🌒 دستا و صورت و پاهام خونی بود ولی هیچ دردیو احساس نمیکردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان ژوان
رمان ژوان پارت یک تا سه
رمان ژوان پارت های یک تا سه دلم نجوا می کرد رخسارت به قبر کن نمی خورد ؛ لیکن گویی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 45
دیدن مهرداد آن هم با پدر و مادرش برایش بیشتر از هر چیزی عجیب بود! بی شک برای خواستگاری…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان کاوه پارت ۱۳
بطری نوشابه را سر کشیدم که دستی آن را کشید و ریخت روی لباسم _ چته روانی؟ سهیل _ نیاوردمت…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت18
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت هیجدهم🌒 دستا و صورت و پاهام خونی بود ولی هیچ دردیو احساس نمیکردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۱۱
# پارت ۱۱ دایانا _ یادمه این تتو رو خیلی دوست داشتی. دستم را روی پوستم کشیدم. _ گاهی اوقات…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سی و چهار
همراه حنانه توی مراکز خرید مشغول خرید سیسمونی بودن، دوست داشت همه رو به یک ست انتخاب کنه، حنانه کالسکه…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۱۷
پارت شانزده _بچه ها بیاید ناهار. گوشی را خاموش میکنم…شاید کمی غذا خوردن مغزم را به کار بی اندازد. از…
بیشتر بخوانید »