ماه: آذر 1402
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۱۴
صبح روز بعد زنگ در خانه ی خاله رویا را میزنم…روز های دگر رها مر از شوق دررا باز میکرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت سی و یک
روزهای بیکاری واقعاً کسل کننده و ملالت آور بود، انگار زندگی از تکاپو میایستاد؛ تصمیم گرفت دستی به سر…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و نهم
ساعت یک بود که بالاخره فرزین قصد برگشت به خانه را کرد. صدای بسته شدن در سالن رقیه را از…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۱۰
# پارت ۱۰ (گل چهره) مقابل کامیار نشسته بودم و نگاهم را به نگاهش دوخته بودم. _ خب نظرت چیه؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۷
….: چشمانم را مثلا بسته بودم اما اصلا نمیتوانستم بخوابم هرچند دقیقه عربده زود باشید دیگه سیاوش پنجره هارا می…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هشتادوهشتم
جعبه را به جلو هول داد……متعجب نگاهش کرد. _این چیه؟ با سر به جعبه چوبی اشاره کرد. _بازش کن میبینی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 43
“چند ساعت قبل” همین که موبایلش ردیابی شد تند از روی صندلی بلند شد و درحالی که به سربازی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت 15
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت پونزدهم🌒 موهامو خشک کردم و بالا بستمشون و به قول دوستم دوتا سوسکی…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿70تا𝒑𝒂𝒓𝒕66✿
════════════════ (سوم شخص) بدجورحالش بهم ریخته بود،هیچکس دردش را درک نمیکرد و چون نمیخواست درد واقعیت نبود تورا بپذیرد به…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۱
# پارت ۱۱ امشب با دیدن رادوین و اون دختر، تصمیمم برای رفتن جدیتر شده بود. دیگه دلیلی برای موندن…
بیشتر بخوانید »