رمان بوی گندم جلد دوم
-
رمان بوی گندم جلد دوم پارت هفت
مگر قرار نبود به سفر برود پس…پس این سر و وضع و آمدن یهوییش خبر از چه میداد ! سرش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت شش
با وحشت لبش را گزید و آرش را سفت در بغلش گرفت _امیر تو اونجایی؟ حتما چیزی از یادش رفته…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت پنج
سرش را از روی سجاده برداشت آرش چادرش را در مشت گرفته بود و میکشید تسبیح را از میان دهانش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت چهار
وارد پارک شد نگاهی به دور و اطرافش انداخت پرنده هم در این هوای گرم پر نمیزد خودش هم هنوز…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت سه
تلفن را در دستش جابهجا کرد و همزمان آرش را روی پایش تکان داد _نمیدونم ریحانه جون اصلا چند شبه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت دو
تند و دستپاچه از ماشین پیاده شد سرش را که بالا آورد چشم تو چشم امیر شد با دیدنش پرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم جلد دوم پارت یک
آرش را در گهواره اش گذاشت و کیفش را برداشت امیر روی مبل های هال نشسته بود و مشغول حساب…
بیشتر بخوانید »