رمان شانس زنده ماندن
-
رمان شانس زنده ماندن پارت 13
دیگه به گلدون نگاه نکردم. و عکس و برداشتم و از زیر زمین خارج شدم. و وارد اتاق خواب شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 13
دیگه به گلدون نگاه نکردم. و عکس و برداشتم و از زیر زمین خارج شدم. و وارد اتاق خواب شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 12
_باران عزیزم رسیدیم ! اصلا متوجه ی زمان نشدم همش داشتم فک میکردم . _باران؟؟ متوجه شدم که احسان صدام…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 11
_تو هیچ جا نمیری باران بهت اجازه نمیدم! _مگه دست تو هست؟ میرم تهران من خَر فک میکردم که با…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 10
رمان شانس زنده ماندن پارت ۱۰ گیج به اطرافم نگاه میکردم که گوشی و پیدا کنم.گوشی رو از اوپن برداشتم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 9
_میگم دارم راست میگم چرا میخندی؟ چی حرف من شوخی بود؟هااا احسان _عزیزم حتما کابوس دیدی این عادیه چرا ناراحت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 8
یهو صدای کوبیدن در و شنیدم .دیگه داشتم میترسیدم این کوبیدن در داشت زیاد و زیادتر میشد.دوباره شماره ی احسان…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 7
کمد دیواری و بستم ،نمیدونم چرا اینطوری شدم؟ املتم و پختم و منتظر احسان شدم. *** دو سه روزی میشد…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 6
_سلام مامان _سلام دخترم خوبی ببخشید که از خواب بلندت کردم _اشکالی نداره مرسی مامان من خوبم!! _بهت خوش میگذره؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 5
_احسان اینجا خیلی کثیفه،انگار خیلی وقته اینجا رفت و آمد نشده. .بعد نمیشه خوابید .باید درست حسابی شست! احسان چمدان…
بیشتر بخوانید »