ماه: اردیبهشت 1402
-
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۶
نگاهش به رقصنده ها بود ولی فکرش جای دیگر نمیدانست چرا دلشوره داشت عجیب بود که سعید هم نبود یعنی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 22
سکوت سنگینی پا برجا شد. آن قدر این سکوت سنگین بود.که خود احسان هم اذیتت میشد. ریحانه با خشم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۱۵
( ضحا ) بهتر بود الان تنهاش بزارم…الان که همه چیو فهمیده، باید تنها باشه و فکر کنه… بلند شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۵
به مبارکی و میمنت پیوند آسمانی عقد ازدواج دائم و همیشگی بین دوشیزه محترمه سرکار خانم گندم محتشم و آقای…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۱۴
یکی در زد! ضحا_بیا تو… سوگند_سلام خانوم… سوگند خدمتکار من بود! ارباب خدمتکار مخصوص برام گذاشته بود… ضحا_سلام… سوگند_چیزی نمیخواین…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت آخر
فوری نبضشو گرفتم هنوز میزد این نشونه ی خیلی خوبی بود. ولی تنش داشت یخ میزد. لحظه ای چشمامو باز…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
رمان شوکا پارت 20
🍁🍂شوکا پارت²⁰🍂🍁 و میرود تا از آشپزخونه کافه خارج شود که لب میزنم: +ممنون نیما سری تکان میدهد و پشتش…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۴
دریا با لحن جیغ جیغویش مقابل گندم ایستاد _اول چشماتو ببند ساحل با خنده گفت _اینجوری که میفته آجی _نه…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 21
رمان_شانس_زنده_ماندن_ پارت ۲۱ 🍷 روز های شوم پشت سر هم می آمد. به جای اینکه باران بهتر شود.بدتر هم میشد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 27
توی ماشین نشسته بودیم و درحال برگشت به سمت جواهر ده بودیم.. باید میگفتم.. باید میگفتم چقدر امشب بهم خوش…
بیشتر بخوانید »