ماه: فروردین 1402
-
رمان آتش
رمان آتش پارت 25
– سلااامم.. پارسال دوست امسال آشنا.. یه کم از اون سمانه دل بکن یادی از دختر خاله بیچارت بکن آقا…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۴۱
(کمند) داشتم رو اسفالت خیابون میدویدم .هوا بارونی بود و تاریک. انقدر دویدم و حق زدم که قفسه ی سینم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۰
دریا و ساحل باز هم به سراغ وسیله های دیگر رفتن ولی گندم خستگی را بهانه کرد و روی نیمکتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲۵
دست به س*ی*نه خیره به صورت سر به زیرش شدم. برعکس محمد ریش نداشت و اصلاح تر و تمیزی کرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 24
# آترا رفتن به مهمانی فضای ویلا رو کاملا عوض کرده.. دخترا از این اتاق به اون اتاق میدوییدن و…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 19
به سمت اتاق رفت.در اتاق را باز کرد که صحنه ای وحشتناک دید. فرشته دخترش بهار را بلند کرده،و اطراف…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت۱۱
ارباب_از همون اولی که اومدی توی عمارت…یه حسی بهت داشتم که نمیدونستم بهت بگم، غرورم نمیزاشت باهات حرف بزنم…اون روزم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲۴
جوابی نشنیدم و بیحال با تنی خسته از چندین ساعت راه، راهیِ در اول در سمت راست راهرو شدم. دستگیرهی…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲۳
دستی پشت کمرم نشست و مسبب شد تا سرم را برگردانم. صورت کامیار که یک وجب بالای سر من قرار…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۹
حاج رضا همراه حاج عباس و امیر مشغول درست کردن کباب بودن حاج فتاح هم روی تختش نشسته بود و…
بیشتر بخوانید »