ماه: فروردین 1403
-
رمان بره ناقلا
بره ناقلا13
پارت13 با دهن باز به مکالمه ش با باباش گوش میدادم. باورم نمیشد یکی با پدرش با اون لحن زشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا 12
پارت12 میکائیل در ظاهر قیافه ی ناراحتی به خودش گرفت و گفت: -من بابا ندارم! عذاب وجدان چسبیده بود بیخ…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۶۳
به طبقه بالا می رود و هولکی شروع به تیر اندازی می کند. کاوه طوری که آسا متوجه نشود، از…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت چهار 4
با بی اعصابی در خونمو محکم بستمو وارد شدم روز کلافه کننده ای داشتم لباسامو دراوردم و پرت کردم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت سه 3
دیدم فقط دارم خودمو خیط میکنم بیخیالشون شدمو زود سوار جنسیس زردم شدم و رفتم سمت خونم خدایا من چه…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت دو (2)
خسته و کوفته نا امید از باشگاه اومدم بیرون لعنتی چرا بس دو کیلو فقط اومدم پایین اه هم مربی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوخی با تو
رمان شوخی با تو قسمت اول
رمان: شوخی با تو نویسنده: آلباتروس ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی خلاصه: یک شوخی یک بازی اعتراف به قتلی که فقط…
بیشتر بخوانید » -
رمان زوال مرگ
رمان زوال مرگ قسمت اول
رمان: زوال مرگ نویسنده: آلباتروس ژانر: تخیلی، معمایی، عاشقانه خلاصه: “دومین جلد از مجموعه رمان سمبل تاریکی” تلاش برای تصاحب.…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۶۲
نرگس دستی به معنای برو بابا تکان می دهد و لب می زند: – روانی! کنترل را میدارد و کانال…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا 11
پارت11 نیشخندش روی اعصابم پاتیناژ بازی میکرد. چقدر اون مرد و سوال هاش روی مخ بود. از قانون بازی چیزی…
بیشتر بخوانید »