ماه: اسفند 1401
-
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت26
“چند ماه بعد” من=مامان من نمیخوام!ینی من ذره ای واست مهم نیستم؟ مامانم=بهم بگو ببینم چته؟ من=بهشون بگو نیان! مامانم=زشته…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۲۵
(آراد) ماری احمق اومد توی جشنمو همه ی اعصابمو بهم ریخت. اون روز وقتی یاد بلایی که سرم اورد افتادم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
رمان مروارید فیروزهای پارت ۲۱
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست_و_یک – آره میدونم اینجا راه درمانی نیست! من … من .. افسرده … نیستم!…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۲۰
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست روزها پشت سر هم سپری میشد و روز به روز لاغر تر و ضعیف…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت25
ویلیام که دوباره راه افتاد برگشتم سمتشون دیدم سرشو برداشته و جوسیکا زل زده بهش… جوسیکا=میگم ویلیام…بی زحمت منم همون…
بیشتر بخوانید » -
رمان بیتفاوت
رمان بیتفاوت پارت 4
#پارت4 ♤ #بیتفاوت ♤ ……….. : بیا بشین جوون بیا بگو چیکار کردی که این پدر بزرگت حسابی از دست…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
رمان شوکا پارت 5
رمان شوکا پارت⁵ شبنم دیگر آب از سرش گذشته بود. دیگر از زمین و زمان شاکی بود. پس شبیه دیوانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بیتفاوت
رمان بیتفاوت پارت 3
#پارت3 ♤#بیتفاوت♤ ……. : مگه نه لیندا همون که اسمش لیندا هست با دست هایش اشک هایی که اصلا وجود…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت24
-باتوام میگم کجایی؟ -چهارراهِ نزدیک کلاسو دیدی؟ -نه کورم پس…اره دیگه! -اونجام گوشیو قطع کردم و رفتم سمت ویلیام… ویلیام=سلام…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۲۴
(کمند) بعد کلی برو بیا و آزمایش بالاخره روز عمل رسید. پری و سارا اومده بودن بیمارستان پیشم مادر و…
بیشتر بخوانید »