ماه: اسفند 1401
-
رمان عشق محدود من
رمان عشق محدود من پارت ۹
سینا نصفه چایی من رو خورد و از اشپزخونه رفت بیرون! مامانم رفت دنبالش و بهش گفت پسر تو مگه…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای
مروارید فیروزهای پارت ۲۲
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست_و_دو به تابلوی بزرگ دانشگاه خیره شده بودم! بعد از مدتها انگیزهای پیدا کرده بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان ازدواج سنتی پارت اول
به نام خداوند زیبایی ها. اسم رمان:ازدواج سنتی ژانر:عاشقانه،اجتماعی نام نویسنده:Brta مقدمه: زیبایی هارا خواستم با عشق همراه کنم…. پاهایم…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شانس زنده ماندن پارت ۱
_دخترم کیفت و فراموش کردی! _اومدم مامان به احسان اشاره کردم و گفتم: _مامانم گفته کیفم جا مونده من برم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت28
کارگردان=خانم بل ببخشید من میخواستم یه سوالی ازتون بپرسم من=بفرمایید در خدمتم کارگردان=شما…میتونم بگم که همه معیار های زیبایی کره…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
رمان شوکا پارت 6
شوکا پارت⁶ شاید تمام افراد رستوران از ترس شبنم یا نیما حتی جرعت آخم گفتن هم نداشتند. اما تیارا و…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۲۶
طبق معمول دخترا ریخته بودن توی مغازه ها و درو میکردن. پسراام پایه منم مثل همیشه واستاده بودم نگاه میکردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت27
من=خوب؟بنظرت خوبم؟ لوکا=الی… من=بهم نزدیک نشو!! لوکا=چیشد یهو من=فقط ازم دورشو دیگه تحمل نداشتم دیگه نمیکشیدم شبیه دیوونه ها رفتار…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۹
پارت☆9 ازدواج مسخره شود .خودش خوب میدانست اگر بهنام آن حرفها را نمیزد فردا حتما جوابش مثبت بود و اینک…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۸
پارت☆8 الهی قربونت برم عزیزم ، بیا اینجا پیش خودم بشین از مقابل بهنام گذشت و کنار توران خانم نشست…
بیشتر بخوانید »